گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 70
با یاران امام








جاي تردید نیست که امام مهدي(ع) این رهبر الهی براي اجراي برنامه هاي نهضت جهانی خود علاوه بر دیگر اسباب و عوامل، نیاز
به یارانی عاشق، متحد، باوفا، مؤمن، شجاع، فهیم و مخلص دارد؛ چرا که تجربه تاریخی نشان داده هیچ رهبر و مصلح اجتماعی
بدون داشتن یارانی وفادار نتوانسته است اهداف خویش را محقّق سازد. در طول تاریخ، بسیار شاهد بودهایم که رهبرانی شایسته و
توانمند تنها به دلیل نداشتن یارانی همدل و همراه از حرکت اصلاحی خود باز ایستادهاند. هر یک از یاران آن حضرت نیز قوة چهل
مرد را دارا و از نظر صلابت همچون پاره هاي آهن هستند. اینها نشانگر آن است که حضرت جنگ سختی در پیش خواهند داشت
و اگر کارها با معجزه تمام میشد دیگر نیازي به یارانی با چنین قدرت جسمانی و صلابت و شجاعت نبود. در حالی که روایات به
ما میفهمانند که کار حضرت حجت(ع) سختتر از کار جدش رسول خدا(ص) خواهد بود؛ زیرا مردمی که در برابر پیامبر خدا
ایستاده بودند افراد جاهلی بودند که سنگ و چوب و... میپرستیدند ولی جاهلانی که در مقابل امام عصر(ع) میایستند کسانی
هستند که قرآن به دست میگیرند و با تأویل کردن آیات قرآن و متمسّک قرار دادن آن با حضرت میجنگند 1. لذا باید ایشان
صفحه 21 از 64
یاورانی باهوش داشته باشد که مانند یاوران حضرت امیر(ع) در جنگ صفین فریب مکرها و حیله هاي دشمن را نخورند. در اینجا ما
به بعضی از خصال یاوران آن حضرت که از قرآن کریم و روایات معصومین(ع) رسیده، اشاره میکنیم. تا این عزیزان را بهتر
بشناسیم و الگوي راه خود قرار دهیم و اوصاف و ویژگیهاي آنها را در راه خودسازي خویش بهکار گیریم تا زمینهساز حضور
حضرتش شویم و از جمله اصحاب و یاران آن عزیز قرار گیریم. انشاءالله 1. یارانی بلند آوازه از روایات به خوبی استفاده میشود
که یاران امام مهدي(ع) افرادي شناخته شده، خوشنام و حسب و نسبشان کاملًا معلوم و صاحب مناصب اجتماعی، اشراف و قضات
و حکّاماند: آنها از افراد نیکنژاد، قاضیان، فرمانروایان و فقهاي در دین هستند. 2 حتی بر روي سلاح آنها نام و نسب و اوصاف آنها
نوشته شده است. 3 چنانکه مولاي متقیان علی(ع) میفرمایند: آنها در آسمان شناخته شدهاند و در زمین [تا آمدن آن حضرت]
در هر کجا باشید » : ناشناخته میمانند. 4 صادق آل محمد(ع) در تأویل و تفسیر آیۀ 148 سورة بقره میفرماید: این آیه که میفرماید
دربارة ناپدید شوندگان از اصحاب قائم(ع) نازل گشته است. آنان شبانگاهان از بسترهایشان « خداوند همۀ شما را حاضر میکند
ناپدید میشوند و بامدادان در مکه خواهند بود و بعضی از آنها در روز بر ابرها حرکت میکنند که نام آنها و نام پدرشان و
خصوصیات و نسبشان معروف است. راوي میگوید: عرض کردم: فدایت شوم، کدام یک ایمانشان قويتر است؟ حضرت فرمودند:
اقدام در کارهاي « عباد الرحمن » 2. پیشگامان در کارهاي خیر یکی از اوصاف و ویژگیهاي آنکه در روز بر ابر حرکت میکند. 5
خیر است. آنها نه تنها در کارهاي خیر وارد میشوند و از انجام کارهاي نیک بهرهمند میگردند، از خداوند نیز میخواهند که آنها
میفرماید: « عبادالرحمن » را امام و پیشواي نیکاندیشان و نیکوکاران قرار دهد. قرآن کریم ضمن شمارش دوازده صفت از اوصاف
یکی از اوصاف آنها این است که از خداوند میخواهند آنها را از رهبران و پیشگامان راه خیر قرار دهد: و ما را براي پرهیزکاران،
پیشوا گردان 6. از اینرو یکی از اوصاف یاران حضرت مهدي(ع) سبقت گرفتن در کارهاي خیر است. چنانکه امام صادق(ع) در
تفسیر آیۀ 148 سورة بقره که میفرماید: پس در کارهاي خیر بر یکدیگر پیشی گیرید. هر جا باشید، خداوند همۀ شما را حاضر
313 تن از یاران قائم(ع) هستند. به خدا ،« یأت بکم الله جمیعاً » است و منظور از « ولایت » میکند. میگویند: منظور از خیرات
ذکر شده ) « امۀ معدودة » سوگند! در یک لحظه همچون قطعات ابر پاییزي گرد شمع وجود حضرتش جمع میشوند. و به خدا قسم
است؛ ولایت خداي متعال، ولایت رسول خدا(ص) و ائمۀ « ولایت » ، در قرآن) آنها هستند. 7 آري مصداق بارز و اتمّ خیرات
هدي(ع) که اصحاب حضرت با جان و دل آن را پذیرفته و تا آخرین قطرة خون در احیا و ترویج و دفاع از آن سر از پا نمیشناسند.
3. داراي شخصیتی بینظیر شخصیت انسان که برگرفته از مجموعۀ عوامل اعتقادي، اجتماعی، وراثتی و... است سبب میگردد تا
هر فردي در درجۀ خاصی از مکانت اجتماعی و موقعیت دینی قرار گیرد و مجموعۀ رفتارهاي عملی انسان نیز از این شخصیت ریشه
میگیرد. لذا امیرمؤمنان(ع) در اشاره به شخصیت منحصر به فرد یاران حضرت مهدي(ع) میفرماید: آنان به مقامی رسیدهاند که نه
گذشتگان بر آنان پیشی گرفتهاند و نه آیندگان به مقام والاي آنان میرسند. 8 برخی از آنان به مقامی میرسند که با ابرهاي آسمان
از مکانی به مکان دیگر سیر میکنند. 9 بعضی دیگر زمین بسان طوماري در زیر پایشان درهم پیچیده میشود (طیّ الأرض) و آنان
مسافت طولانی را در مدتی کوتاه میپیمایند. امام صادق(ع) نیز در مورد آنان میفرمایند: یاران مهدي از نقاط مختلف زمین به
سوي او حرکت میکنند و زمین زیر پاي آنان درهم پیچیده میشود. 10 لازم به ذکر است ویژگی طیّالارض در عاصف بن برخیا
4. ذخیره هاي الهی اصحاب نیز وجود داشت که در کمتر از چشم بر هم زدنی تخت بلقیس را از کشور صبا به نزد سلیمان آورد. 11
است از جمله افرادي هستند که خداوند وعدة عذاب حکّام جور « ذخیرةالله » و « بقیۀالله » حضرت حجت(ع) همچون امامشان که
و ستم و مشرکان و کفّار را به دست آنها داده و مقرر ساخته است که پایان حکومت جباران و شروع حکومت صالحان با دست
نام میبرد. خداوند متعال در قرآن « أمّت معدوده » تواناي آنها و رهبري امام زمان(ع) واقع شود. قرآنکریم از آنها تحت عنوان
از آنها به تأخیر بیندازیم میگویند: چه چیز آن را باز « امت معدوده » [ خطاب به کفّار منحرف میفرماید: اگر ما عذاب را تا [آمدن
صفحه 22 از 64
میدارد؟ آگاه باش! هنگامی که آن روز بیاید، عذاب از آنها برگردانده نمیشود، و آنچه را که مسخره میکردند آنها را فرو
« امت معدوده » منظور از » : خواهد گرفت. 12 از امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده که آن دو بزرگوار در تفسیر این آیه فرمودند
هستند و همانگونه که « بدر » (امت شمرده شده)، همان اصحاب حضرت مهدي(ع) در آخرالزمان هستند که 313 نفر به تعداد اهل
13 و در روایت دیگر امام صادق(ع) میفرماید: منظور از «. پاره هاي ابر پاییزي به هم میپیوندند آنان نیز در آن واحد گرد میآیند
اصحاب اوست که « امت معدوده » خروج حضرت قائم(ع) است (که سبب عذاب کافران و مفسدان خواهد شد) و منظور از « عذاب »
6. ایمان یاوران مهدي(ع) بنابر آنچه از قرآن کریم و روایات معصومین به ما رسیده، ایمان نیز مانند به تعداد اهل بدر هستند. 14
بسیاري از حقایق دیگر داراي رتبه و درجه است؛ لذا مؤمنان به نسبت علم و معرفت و یقینی که نسبت به حقیقت دین به ویژه ذات
باريتعالی پیدا میکنند داراي درجات مختلفی هستند (والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض) 15 لذا هر چه پایۀ یقین فرد
قويتر باشد و کمتر شکّ و تردید در قلب او راه یابد داراي ایمانی قويتر است و از رتبه و ارزشی والاتر برخوردار خواهد بود.
یاوران امام مهدي(ع) به درجهاي از ایمان رسیدهاند که هیچ شکّی در دلشان راه نمییابد: مردانی هستند فولاددل که همۀ
وجودشان یقین به خداست و هیچ شکّی در دلشان راه نمییابد، مردانی سختتر از صخره ها... 16 . با معرفت، به خدا ایمان
آوردهاند، و ایمان به خدا در اعماق جانشان نفوذ کرده است. امام صادق(ع) در روایتی، ضمن بیان اوصاف آنان، شیعیان را به الگو
گرفتن از آنان سفارش میکند: ...پس مبادا به راست و چپ روي آوري که به خدا سوگند امر روشن است. به خدا سوگند! اگر
اهل آسمان و زمین همدست شوند که این امر را از جایگاهی که خداوند آن را قرار داده، جدا سازند نخواهند توانست و چنانچه
همۀ مردمان کفر ورزند تا جایی که هیچکس نماند، خداوند کسانی را خواهد آورد که شایستگان باشند. سپس فرمود: آیا
اي کسانی که ایمان آوردهاید، هر کدام از شما که از دین روي گردانید، پس به زودي خداوند » : نمیشنوي که خداوند میفرماید
قومی را که آنها را دوست میدارد و آنها نیز خدا را دوست میدارند و با مؤمنان فروتن و با کافران سرسختاند، به نصرت اسلام
پس اگر این قوم به آن کفر ورزند، همانا قومی را که هرگز » : 17 (تا آخر آیه را تلاوت فرمود) و در آیۀ دیگر فرمود «... برمیانگیزد
در آیهاي که «. اهل این آیه، همان کسانیاند که در آیۀ قبل بودند » : سپس حضرت فرمود «. به آن کافر نشوند، بر آن میگماریم
امام صادق(ع) آن را تلاوت فرمودهاند، اوصاف مؤمنانی که باید این رسالت بزرگ را انجام دهند، چنین بیان گردیده است: 1. آنها
» : 2. در برابر برادران دینیشان خاضع و فروتن هستند ؛« یحبّهم و یحبّونه » : به خدا عشق میورزند و جز به خشنودي او نمیاندیشند
.4 ؛« یجاهدون فی سبیلالله » : 3. براي بسط عدل و اجراي فرامین الهی همواره در راه جهاد فیسبیلالله هستند ؛« أذلّۀ علی المؤمنین
این صفات .« ولا یخافون لومۀ لائم » : براي نابودي کافران و برچیدن بساط ستمگران، کوشا هستند و از هیچ ملامتی پروا ندارند
پسندیده که از اعتقاد به خدا و ایمان به مقصد نشأت گرفته، از آنها انسانهایی ساخته است که در شکستن سنتهاي نادرست که
اکثر مردم بدانها پایبندند و مخالفان خود را به استهزا میگیرند پروایی ندارند. بسیاري را میشناسیم که صفات ممتازي دارند، امّا
مقابل غوغاي محیط و هجوم افکار عوام و اکثریت منحرف، بسیار محافظهکار و ترسو میگردند و در مقابل آنها میدان را خالی
میکنند. در حالی که براي یک رهبر سازنده و افرادي که براي اجراي افکار او وارد میدان میشوند، قبل از هر چیز چنین شهامتی
لازم است. عوامزدگی، محیطزدگی و مانند آن، که همه نقطۀ مقابل این امتیاز عالی روحی هستند، سدّ راه بیشتر اصلاحات
محسوب میگردند. آري به دست آوردن این امتیازات و موقعیتها در هر درجه که باشد، علاوه بر کوشش خود فرد، مرهون فضل
7. برپا دارندگان نماز دربارة اصحاب صاحبالامر(ع) خداوند است که به هر کس بخواهد و شایسته بیند عطا میکند. 18
. میخوانیم: برخی از آنان شب را نخوابند و زمزمۀ نماز و مناجات شبانهشان همچون صداي زنبوران عسل فضا را آکنده سازد 19
20 و چهرة ظاهریشان نمایانگر سیرت پاك « کأن قلوبهم القنادیل » : آري، با یاد خدا و برپایی نماز، جان و دلشان را روشن نمودهاند
درونیشان است: سجده ها در پیشانی آنها اثر گذارده است. آنان شیران روز و پارسایان شبند 21 . و به فرمودة قرآن: نشانۀ آنها در
صفحه 23 از 64
8. پرداخت کنندگان زکات زکات نیز، همچون نماز، نشانۀ بارز یک مسلمان واقعی است: . صورتشان از اثر سجده، نمایان است 22
23 . همچنان که یک مسلمان از اقامه نماز به رشد و کمال و معراج میرسد از طریق پرداخت زکات نیز به این « و یؤتون الزکاة »
24 ؛ چرا که زکات، انسان را از بخل و دنیاپرستی و رذائل اخلاقی « خذ من أموالهم صدقه تطهرّهم و تزّکیهم بها » : مقامات میرسد
پاك میکند، و نهال نوع دوستی، سخاوت، رعایت حقوق دیگران به ویژه فقرا، مستمندان و درماندگان را در نهاد او پرورش
میدهد و با پرداخت زکات زمینۀ فساد را در جامعه از بین میبرد. لذا امام صادق(ع) میفرماید: کسی که یک قیراط از زکات را
نپردازد نه مؤمن است و نه مسلمان و نه ارزشی دارد. 25 لذا یکی از اوصاف بارز اصحاب امام زمان(ع) که از برگزیدگان شاگردان
مکتب وحی بوده و الگوي راستین رهپویان طریق انبیا و اولیا هستند، پرداخت زکات است. بنابراین بعد از استقرار حکومت عدل
جهانی حضرت مهدي(ع) اوّلین اقدام آنها اقامۀ نماز و اداي زکات و احیاي امر به معروف و نهی از منکر است. چنانکه امام باقر(ع)
در تفسیر آیۀ 41 سورة حج که میفرماید: کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا میدارند و زکات میدهند و به
کارهاي پسندیده وا میدارند و از کارهاي ناپسند باز میدارند و فرجام همۀ کارها از آنِ خداست. میگوید: این آیه دربارة آل
محمد(ص) و حضرت مهدي(ع) و اصحاب او است. خداوند، شرق و غرب عالم را تحت سیطره آنها درمیآورد و دین را به وسیله
9. امرکنندگان به معروف و آنها در جهان آشکار میسازد، و دیگر از ظلم و ستم و بدعت نشانی در روي زمین باقی نمیماند. 26
پیکارکنندگان با منکر امام باقر(ع) دربارة این واجب الهی میفرمایند: آن، طریقه و راه انبیا و سیره و روش نیکان است؛ فریضهاي
که در زیر سایۀ آن دیگر واجبات به انجام میرسد، راهها امن، و کسب و کارها حلال میشود و حقوق افراد داده میشود و زمین
27 رسالت حضرت مهدي(ع) و یاران او، .« آباد میشود و از دشمنان انتقام گرفته میشود و امور دین و دنیاي مردم راست میگردد
احیاي دین خدا و اتمام رسالت انبیا و اولیا و مبارزه با بدعتها و پاك ساختن زمین از وجود ظالمان و فاسدان است و شاید همۀ این
رسالت را در دو کلمه بتوان خلاصه کرد؛ اجراي قسط و عدل: البته این رسالتی است که همواره بر دوش همۀ مؤمنان بوده و هست،
امّا در وجود حضرت حجت(ع) و یارانش عینیت کامل مییابد. 28 امام صادق(ع) در تفسیر آیۀ: همان کسانی که هرگاه در زمین به
آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و پایان همۀ کارها از آن
خداست. 29 میفرماید: خداوند به وسیلۀ مهدي(ع) و اصحاب او، مشرقها و مغربهاي زمین را به تصرف درمیآورد، دین را
آشکار میسازد، بدعتها و باطل را از بین میبرد، همچنان که سفیهان حق را میرانده بودند، تا جایی که اثري از ظلم دیده نشود.
آنها امر به معروف و نهی از منکر خواهند نمود و عاقبت کارها به دست خداست. 30 پینوشتها: 1 . بحرانی، هاشم، حلیۀالأبرار،
3 . فیض کاشانی، نوادر الأخبار، تصحیح مهدي انصاري، . 2 . بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 24 . ج 5، ص 327
5 . البرهان، ج 2، ص 22 ؛ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمۀ، ج 2، ص 672 ؛ حلیۀ الأبرار، . 4 . قندوزي، ینابیع المودة، ص 437 . ص 269
8. معجم أحادیث . 7. البرهان، ج 2، ص 22 .« و ما را براي پرهیزکاران پیشوا گردان » ، 6 . سورة فرقان ( 25 )، آیۀ 74 . ج 5، ص 312
. 10 . معجم احادیث الإمام المهدي، ج 3، ص 29 . 9. حلیۀ الأبرار، ج 5، ص 312 ، ح 6؛ المحجۀ، ص 21 . الإمام المهدي، ج 3، ص 100
.14 . 13 . طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 185 ؛ البرهان، ج 5، ص 105 . 12 . سوره هود ( 11 ) آیۀ 8 . 11 . سورة نمل ( 27 ) آیه 38 40
، 16 . مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 52 . 15 . سورة توبه ( 9) آیۀ 71 . البرهان، ج 5، ص 103 ؛ نعمانی، کتابالغیبۀ، ص 241
20 . همان. 21 . صافی . 19 . بحار الأنوار، ج 52 ، ص 308 . 18 . تفسیر نمونه، ج 4، ص 416 . 17 . سورة مائده ( 5) آیه 54 . ص 308
25 . وسائل . 24 . همان، آیۀ 103 . 23 . سورة توبه ( 9) آیۀ 71 . 22 . سورة فتح ( 48 ) آیۀ 29 . گلپایگانی، لطفاله، منتخبالأثر، ص 486
.28 . 27 . وسائل الشیعه، ج 11 ، ح 6، ب 1 . 26 . ینابیع المودة، ج 3، ص 244 ؛ البرهان، ج 6، ص 570 . الشیعه، ج 6، ص 20 ، ب 4، ح 9
. 30 . المحجّۀ، ص 143 . 29 . سورة حج ( 22 ) آیۀ 41 . بحرانی، هاشم، غایۀ المرام، ج 7، ص 80 ؛ السیوطی، الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 58
تشرف و دیدار
صفحه 24 از 64
اگر کسی بخواهد رؤیاي صادقه یا مکاشفهاي برایش پیش بیاید، باید چه مقدماتی فراهم کند؟ و آیا ممکن است چنین امري براي
هر کسی اتفاق بیفتد؟ آیا شرایط خاصّ ی براي نیل به تشرّف ذکر شده است؟ گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین عبدالقائم
شوشتري فرق میان رؤیت، مکاشفه و رؤیا و حدّ و مرز آنها چیست؟ با چه مقدمات و تمهیداتی، میتوان به مراتب عالی، از رؤیاي
به معناي دیدار عادي است. مثل اینکه من الآن شما را « رؤیت » صادقه تا دیدار رسید؟ آنچه که به ذهن من میرسد، این است که
یک نوع خواب است که در بیداري انجام میگیرد، مانند مکاشفۀ حاج « مکاشفه » رؤیت میکنم و بالعیان همدیگر را میبینیم. ولی
سیّد احمد رشتی که شیخ عبّاس قمی آن را در مفاتیح نوشته است. درست است، چنین اتّفاقی براي حاج سیّد احمد رشتی افتاده
است. از کجا این دست موارد که ایشان در آن وقت شب و در بیابان که برف هم باریده بود، ماندند و مجبور شدند بنشینند تا به
کاروان برسند. یک باغبانی در باغ مجاور با بیل به شاخهها میزند تا برگ آنها پایین بریزد. نشان میدهد ماجرا یک مکاشفه بوده
است. به فرض که حضرت در آنجا باغ میوهاي هم داشته باشند، مگر لازم است که درختان را تکان بدهند تا برگهاي آن بریزد.
اصلًا معمول نیست که باغبان این کار را انجام دهد و بعدش هم اگر ایشان حضرت بوده، میتوانستند او را آنی به مقصد برسانند و
لازم نبود که او را معطّل کنند که زیارت عاشورا بخواند و بگوید: چرا عاشورا نمیخوانی، عاشورا، عاشورا، عاشورا! کسی که در
آن برف و یخبندان است، وقتی هم زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخواند و یا زیارت جامعۀ کبیره را با آن عرض و طول
و بعد هم نافله بخواند، صد دفعه منجمد میشود. لذا قطعاً مکاشفه بوده، یعنی در عرض یک آن و یک لحظه، به او نشان دادهاند.
اینکه حضرت با طیالارض ایشان را رساندند و سوار مرکب شده و به کاروان رسیدند، حضرت میتوانند این کارها را بکنند. ولی
این، نوعی مکاشفه است، نه رؤیت و معاینه و نه خواب که بی نتیجه باشد. حالتی بین خواب و بیداري است. البته فراموش نکنیم که
مکاشفه، حجت شرعی نیست. چون دو نحوة مکاشفه وجود دارد: رحمانی و شیطانی. چون بازشناسی آن دو در بعضی مواقع مشکل
است، از این جهت، حجّت نیست. بلکه فقط عقل و اجماع و کتاب و سنّت حجت است. امّا خواب و مکاشفه و امثال اینها حجت
شرعی نیستند. شخصی نقل میکرد: من یک دفعه در قم و در ایام تحصیل، بعد از ظهري بود، یقیناً از خواب بیدار شده بودم، امّا
بلند نشدم و همین طور که دراز کشیده بودم، پلک هم نمیزدم، در اختیار خودم نبودم. دیدم یک پیرمرد بسیار نورانی پهلوي من
نشسته و میگوید: ما میخواهیم تا دوازده روز دیگر مقدّمات اسم اعظم را به شما تعلیم دهیم. من چون با لب و زبان نمیتوانستم
جواب دهم و در دلم جواب دادم که اگر بیشتر هم طول بکشد من حرفی ندارم، ولی امرتان را بفرمایید که چیست؟ فرمود: در
ملاقات بعدي. در این بین، خانم آمد و در را باز کرد و گفت: فلانی. دید من جواب نمیدهم. با خودش گفته بود که شوهرم
خواب است یا بیدار؟ هم چشمانش باز است و هم انگار خواب است. حتی این حرف را من شنیدم. دقیقاً در مرز دو عالم بودم. در
آن واحد، هم پیرمرد را و هم همسرم را میدیدم. از جایم هم تکان نخوردم که بفهمند بیدارم. همزمان، هم طبیعت را و هم ماوراء
طبیعت را میدیدم، هم محسوس و هم غیرمحسوس را مشاهده میکردم. حالم عادي شده، از جاي خودم برخاستم. وقتی بلند شدم،
خانم گفت: شما خواب بودي یا بیدار؟ گفتم: هم خواب بودم و هم بیدار. شما آمدید داخل و اینها را گفتید؟ گفت: بله درست
است. وي نقل میکرد: دوازده روز نشده بود که دو مرتبه همین حالت پیش آمد. دفعۀ دوم هم در حالتی بود که میخواستم بخوابم
یا میخواستم بیدار شوم. در یکی از این دو حالت بود. ایشان آمد و فرمود: الحمدالله آماده شدي. من به شما تعلیم میدهم و آن دو
تا دستور است که اگر این دو تا دستور را عمل بکنی، موفق میشوي به اسم اعظم برسی. من فکر کردم ایشان میخواهد ذکري را
به ما تعلیم دهد. امّا بعد ایشان فرمود: ادب و مودّت، ادب در مقابل خدا و محبّت و عشق به خدا و همین طور با خلق خدا. یعنی ادب
با خلق خدا و محبّت به خلق خدا. اگر کسی مدتی این را مداومت بکند، آمادگی براي تعلیم اسم اعظم پیدا میکند. این را گفت و
غایب شد. ولی من نپرسیدم که تو کی هستی، چه کارهاي؟ احتمال اینکه این ماجرا شیطانی باشد، خیلی کم است یعنی یک درصد
صفحه 25 از 64
هم احتمال شیطانی بودن وجود ندارد. چون تعلیم، تعلیم خوبی بود. اگر فرض کنید نعوذ بالله به انسان بگویند: شما نماز صبح
نخوان؛ این شیطانی است، یا بگوید نماز صبح را سه رکعت بخوان؛ این شیطانی است. هر چه برخلاف دستورات خدا باشد یا بر
خلاف دستورات خاتم الانبیاء(ع) و ائمۀ اثنی عشر(ع)، این رحمانی نیست بلکه شیطانی است. اگر کسی بخواهد رؤیاي صادقه یا
مکاشفهاي برایش پیش بیاید، باید چه مقدماتی فراهم کند؟ و آیا ممکن است چنین امري براي هر کسی اتفاق بیفتد؟ این مسائل،
مقداري به ساختار آفرینش انسان ربط دارد. یعنی کسانی هستند که قوّة خیال آنها خیلی ضعیف، و قواي عقلانی آنها قوي است.
غالباً براي چنین افرادي، مکاشفه کم پیش میآید یا اصلًا مکاشفه پیش نمیآید. خیال، نعمت خوبی است. البته خیال، غیر از فکر و
عقل است. خود خیال در حدّ خودش، نعمت خوبی است. مطالب ملکوت را روح انسان دریافت میکند و چیزي که به آن صورت
میدهد، قوة خیال است. مثلًا شما اگر در خواب ببینید که ملکی آمد و به شما یک لیوان شیر داد تعبیرش این است که شما به
زودي استادي را ملاقات خواهید کرد که به شما علم خواهد آموخت. این حقیقت را روح شما دریافته و این بشارت را دریافته و
خوب هم دریافت کرده است. اگر بخواهند به انسان تفهیم کنند، یا باید بالفظ و کلام باشد یا با تصویر و صورت. قوة خیال
اینجاست که به کار میآید و به کمک قوة تخیّل، صورت علم به صورت شیر یا لبن یا به صورت مَلک یا حتی میتواند به شکل
حضرت خضر(ع) باشد. البته منظور حضرت خضر اصلی نیست. بلکه استادي خضر صفت، دست شما را خواهد گرفت. مکاشفه هم
مثل خواب، تعبیر دارد و از نظر قاموس و لغت مثل هماند. عالم برزخ، عالم مکاشفه و عالم خواب، خیلی قریب الافق به هم هستند.
هر کس تعبیر خواب بلد باشد، تعبیر مکاشفه و تعبیر برزخی هم میتواند بگوید. اگر کسی در یکی از اینها وارد نباشد، در دو تاي
دیگر هم وارد نیست. این هم از ساختمان خلقت شخص، متأثر است، ولی چیزي که سبب میشود انسان زود این حالت را پیدا
بکند، مداومت بر تلاوت این آیه است: و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکّل علی الله فهو حسبه
إِنّ الله بالغ أمره قد جعل الله لکلّ شیء قدراً. این آیه را انسان باید هر روز به اندازة خاصی بخواند. این را هم بگویم که داشتن
مکاشفه، دلیل بر کمال شخص و نداشتن آن، دلیل بر نقص فرد نیست. چون راهها مختلف است. ممکن است عارفانی هم به مقصد
رسیده باشند که در این مسیر طولانی، اصلًا مکاشفهاي برایشان رخ نداده است و این امکان دارد. از آیتالله قاضی(ره) نقل میکنند
که در دوران سلوکش تا سالهاي متمادي، اصلًا مکاشفهاي برایش رخ نداد و بعداً به ایشان عطا شد. این بستگی به ساختمان فکري
و ذهنی انسان دارد. خدا رحمت کند شیخ رجبعلی خیاط و همچنین بزرگواري به نام آیتالله صدرالله فاطمی در مکاشفه عجیب
بودند. من آیتالله فاطمی را یک دفعه در مشهد ملاقات کردهام. متأسفانه کسی احوال ایشان را ننوشته است یا دیگرانی که عموماً
ناشناس ماندهاند. آیا اساساً امکان تشرف در عصر غیبت وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است این امکان براي عموم است یا
خصوص؟ آري امکان تشرف در عصر غیبت وجود دارد، امّا نه براي همه، اشخاصی در ردیف علی بن مهزیار، آیتالله سیّد مهدي
بحرالعلوم، آیتالله شیخ احمد مقدّس اردبیلی، آیتالله سیّد علی بن طاووس، اسماعیل هرقلی، محمّد بحرینی در قضیۀ انار وزیر
ناصبی. تا زمانی که نیاز علمی و سلوکی ما را اساتید محترم حوزههاي علمیّه و علماي اعلام بتوانند برآورده کنند، وقت ملاقات
نیست. ما خودمان هم باید انصاف بدهیم، شخصیتی که این قدر افقش بالا است، ما نباید توقع داشته باشیم که وقتش را با ما تلف
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالمی » . کند. گر چه آن بزرگوار، به خاطر خدا همۀ دردسرها را تحمّل میکند
خلاصه اینکه حضرت از اکثریت شیعیان غایباند. ولی از کمالیافتگان جامعه، غایب نیستند. اگر به صدق و « میکشم از براي تو
صحبت کلام تشرّفیافتگان یقین داشته باشیم، ده درصد آنها، اوتاد یا ابدال را دیدهاند. بیست درصد آنها، مکاشفۀ رحمانی بوده و
بیست درصد هم مکاشفات شیطانی بوده است. یعنی شیاطین به عنوان حضرت مهدي(ع) خودشان را معرفی کردهاند. چهل درصد
هم، علما و عرفایی که به کمال رسیدهاند و صاحب ولایت تکوینی جزئیه شدهاند، ولی مانند ابدال، صاحب منصب نیستند. مثلًا
برخورد میکنید به قصهاي در یکی از مساجد اصفهان که کسی گفت: وارد مسجد شدم، دیدم آقایی دم حوض با حوصله وضو
صفحه 26 از 64
میگیرد. گفتم: آقا زود باش با این حوصله که وضو میگیري، اصلًا به نماز نمیرسی، زود باش که امام جماعت دارد به رکوع
ولش کن امام جماعت، روغنی است یا روغن فروش » عربی جواب داد یعنی « دَعه إنّه رجلٌ دهنّیٌ » : میرود. آن مرد در جواب گفت
من هم دیدم که ایشان اعتنایی به امام جماعت ما نمیکند، به جماعت ملحق شدم. بین دو نماز پیش امام جماعت رفته و «. است
گفتم: من آقایی را کنار حوض ملاقات کردم و چنین گفت، جریان چیست؟ تا این را گفتم، امام جماعت نعرهاي زد و شروع کرد
به گریه کردن و گفت: ایشان امام زمان(ع) بوده، تو چرا نفهمیدي؟ بعدش ادامه داد: من در نماز در این فکر بودم که از سهم امام
از این به بعد مصرف نکنم، شاید شرعاً مسؤلیت داشته باشد. لذا در مزرعهاي که از مرحوم پدرم باقی مانده، کنجد میکاریم و
روغنش را گرفته و میفروشیم. اتفاقاً از مجموع این داستان مشخص است که صد در صد امام زمان(ع) نبوده است. چون امام
درون خانۀ همسایه را نگاه « یا الله » زمان(ع) نمیآید و این طوري آبروي مردم را ببرد. این چه فرقی با این دارد که من بدون گفتن
کنم. تازه این بدتر است. بله ایشان، آدم فوقالعاده و برجستهاي بوده، شیعۀ زلال پاکیزه و راه رفتهاي بوده، امّا مرد کاملی نبوده
است. حتی در حدّ اوتاد و ابدال هم نبوده است. بندگان خوب خدا که در رأس آنها چهارده معصوم(ع) هستند، عیوب ما را میبینند
و میپوشانند، چون مظهر ستاریّت خدا هم هستند. در حالی که آن آقا باطن را دیده و ستاریّت نکرده است. فقط فایدهاش این بوده
که آن امام جماعت خیلی گریه کرد و متنبه شد که دیگر نباید در نماز فکر دیگري کرد. آن ده درصدي که خود حضرت را
دیدهاند، شرعاً مأمور به کتمان هستند. قطعاً نباید بگویند، مگر اینکه از جایی درز شده باشد که آن حرف دیگري است. براي اینکه
راه ادّعا براي مدّعیان کذّاب بسته شود. یعنی مثلًا شما دیده باشی و راست هم بگویی و این را نقل بکنی، فردا در تهران صد نفر
مدعی میشوند که ما هم دیدهایم، مگر ما چه چیزي از شما کم داریم؟ اگر کسی دید، نباید بگوید. آیا شرایط خاصّی براي نیل به
تشرّف ذکر شده است؟ سؤال بسیار خوبی است و من در این موضوع خیلی کار کردهام. خلاصه و محصول مطالعاتم، این شده که
سه شرط براي ملاقات ضروري است: 1. تقواي خالص و عمیق و کامل، آدم بیتقوا را به جایی راه نمیدهند. 2. عشق و علاقۀ
شدید به حضرت مهدي(عج) تا حدّ بیقراري، یعنی آن قدر در عشق قوي باشد که واقعاً بیتاب و بیقرار شده باشد و حالت
اضطرار برایش پیش آمده باشد. 3. مداومت بر اذکار و اوراد مخصوص. عمل به دستورات فوق به سالک آمادگی لازم را
میبخشد، ولی هیچ وقت سالک از امام بزرگوارش(ع) نباید طلبکار شود. ممکن است سالکی به شرایط فوق عمل بکند و به
ملاقات هم موفق نشود. در قرآن کریم است که خداوند متعال را نمیتوان محاکمه کرد. لا یُسئل عن شیء و هم یُسئلون. نمیشود
چرا من دعا کردم و اجابت نکردي؟ ما طلبکار نیستیم، « ادعونی أستجب لکم » خداوند را مورد محاکمه قرار داد که مثلاً تو گفتی
بلکه همواره بدهکاریم. در مورد خدا و همچنین در مورد امام زمان(ع) ما باید محاکمه شویم و از ما سؤال میکنند، او میتواند ما
را محاکمه کنند که چرا نمازت را بدون حضور قلب خواندي؟ ولی من نمیتوانم خدا را محاکمه کنم. در بعضی از روایات از ائمۀ
معصومین(ع) نقل شده که هر کس میخواهد به دیدار حضرت نایل شود به مدّت یک سال باید هر شب این شش سوره را به طور
مرتب بخواند: حشر، حدید، صف، تغابن، جمعه و أعلی. 1 شب جمعه یک سورة دیگر هم به آنها اضافه میشود و آن سورة اسراء
است. گفته شده کسانی که موفق به خواندن آنها شدهاند یا با خود حضرت ملاقات کردهاند یا با یکی از اوتاد و ابدال. مرحوم شیخ
عبدالکریم حائري(ره) یک اربعین ریاضت کشید که آقا را ملاقات کند. ولی بعد از چهل روز، یکی از اوتاد را ملاقات کرد.
خودش به فرزندان و بعضی از دوستان به صورت خصوصی عرض نموده بود. پسرشان آیتالله مرتضی حائري نیز که مرد فاضلی
بود، ایشان هم مرد بسیار فوقالعادهاي بود. خدا رحمتشان کند. دو، سه تا خاطره با ایشان دارم. یک بار که من ایشان را از مسجد تا
منزلشان بدرقه میکردم، گاهی وقتها این طوري و بین راه مزاحمشان میشدم تا وقتشان گرفته نشود. وقتی میخواستند وارد خانه
پسر جان! الحمدالله روي جانت رو به خدا است. مواظب باش که جامعه خراب است، به جامعه خوش بین » : شوند، به من گفتند
«. نباش. خداي نکرده اعمال و افکار افراد نامطلوب و گنهکار، روي تو را از خدا برنگرداند. الآن در حال حاضر، رو به قبله هستی
صفحه 27 از 64
مقصود قبلۀ جان است. قبلۀ جسم، خانۀ کعبه و قبلۀ جان خداست. دائماً ما باید رو به بالا باشیم. هیچ آنی، حتی یک ثانیه در هیچ
شرایطی، نباید دست از این قبله برداریم. دائماً باید روحمان متوجه به خدا باشد. همین سؤال را از خدمت علامه طباطبائی(ره) نیز
پرسیدند، ایشان فرمودند: سه شرط دارد: اوّل، تقواي خالص و عمیق و کامل. دوم، عشق و علاقۀ شدید به حضرت حجۀ بن
الحسن(ع). سوم، زیارت آل یاسین. بعد فرمودند این زیارت آل یاسین که در مفاتیح است، گر چه درست است و از معصوم(ع)
نقل شده است، امّا زیارت دیگري است که (سلام علی آل یاسین) دارد، امّا طولانیتر از این است و باید آن را بخوانند. چهل روز
بخوانید، کافی است. همین سؤال را من از بزرگان دیگري سؤال کردم. باز همین جواب را دادند. از وجود حلقههاي یاران امام
صحبت شد. (اوتاد و ابدال) ضمن معرفی این حلقه، دایرة وظایف و اختیارات ایشان چگونه است؟ آیا جز اینان، در میان مردم
تربیت شده، ممکن است حامل مأموریت از سوي امام بشوند؟ نمونه و شواهد آن در گذشته و حال کدامند؟ در دعاي امّ داوود از
پس معلوم میشود که خبري هست. ولی باید بدانیم که یاران امام « اللّهم صلّ علی الابدال و الاوتاد » حضرت صادق(ع) رسیده که
زمان(عج)، منحصر به چند نفر ابدال و اوتاد نیستند. روحانیت شیعه که حافظان فرهنگ تشیّع بودهاند، یاران فرهنگی امام زمان
هستند. نیروي مسلّح تشیّع، یاران نظامی امام زمان(عج) هستند. فقها و مراجعی که نگهبان دین و مذهب هستند، به قول خود حضرت
یاران ارشد امام زمان(ع) و حجتهاي او هستند. در حقیقت همۀ شیعیان، یاران « انّهم حجتی علیکم و أنا حجۀ الله علیهم » ( حجت(ع
امام زمان(ع) هستند. ولی فقیه، حاکم و اولوالأمر و نایب عالم امام زمان(ع) در دوران غیبت است. ولی فقیه وقتی در مسائل
حکومت اسلامی اظهار نظر میفرماید و حکمی را دستور میدهد، باید تمام مسلمین و حتی اوتاد و ابدال از آن حکم اطاعت کنند.
اوتاد و ابدال، مانند اصحاب دفتري امام زمان(ع) هستند، که در مأموریتهاي ویژه و در فرصتهاي فوقالعاده، مأموریتهایی انجام
میدهند. مانند فتوایی که یکی از مراجع قدیم به اشتباه دربارة دفن زن حامله گفت. حضرت(ع) مأموري فرستادند و به آن مأمور
آقا منظورش امام زمان(ع) بود، ولی مستمعین فکر میکردند آقا، منظور آن عالم است، پس « ... آقا میفرماید » فرمودند: برو و بگو
از دفن، آن مرجع بزرگوار در مجلس ترحیم آن بانو شرکت میفرماید. ایشان خبر نداشت که چه اتفاقی افتاده است. فکر میکرد
بچه به همراه مادر دفن شده است. ایشان به خیال خودش، حکم خدا را بیان کرده است. شوهر آن زن ضمن تشکر از زحمتی که
کشیدهاند گفت: از بابت مأموري که فرستادید و فرمودید اوّل بچه را بیرون بیاورید و سپس آن مادر را دفن کنید، تشکر میکنم.
آن مرجع گفت: من که کسی را نفرستادم. چنان پشیمان شد که تصمیم گرفت دیگر فتوا ندهد. و از فتوا دادن خودداري میکرد.
مأمور دیگري آمد و از قول حضرت(ع) گفت: شما در مسند افتاء بمانید. ما هواي شما را داریم. امثال این قصه در تاریخ ما فراوان
وجود دارد. ماهنامه موعود شماره 79 پینوشت: 1. این شش سوره یا با کلمۀ (سَبَّحَ) شروع میشوند و با کلمه (یُسبِّح).
دعاي غریق
به زودي شبههاي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود و نه امامی که هدایت کند. تنها کسانی از
این شبهه نجات خواهند یافت که دعاي غریق را بخوانند. دوران غریبی است دوران غیبت. امواج شبهه و فتنه از هرسو رو میکند و
تا به خود بیایی چون کشتی شکستهها در دل دریاي بیکران، حیران و سرگردان دست و پا میزنی که آیا دستگیري هست؟ آیا
فریادرسی هست؟ آیا کسی براي نجات این غریق بیپناه میآید؟ امّا همیشه روزنۀ امیدي هست. از میان تاریکیها، نوري
میدرخشد و تو را به خود میخواند که اي غریق دریاي فتنهها و اي سرگردان در میان شبههها، نجاتت را تنها از من بخواه! آنچه
گفته شد مقدّمهاي بود براي حدیثی از امامصادق(ع). عبدالله بن سنان، یکی از یاران امام صادق(ع) نقل میکند که روزي آن
حضرت خطاب به ما فرمودند: به زودي شبههاي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود و نه امامی
که هدایت کند. تنها کسانی از این شبهه نجات خواهند یافت که دعاي غریق را بخوانند. گفتم: دعاي غریق چگونه است؟ فرمود:
صفحه 28 از 64
میگویی: یا الله یا رَحمنُ یا رحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثبِّت قَلبِی عَلی دِینکَ. 1 اي خدا، اي بخشنده، اي بخشایشگر، اي کسی که قلبها
را دگرگون میسازي! قلب مرا بر دینت پایدار فرما. بیایید دستهایمان را بلند کنیم و از خدا بخواهیم که تا ظهور حجتش قلبهاي
ما را بر صراط مستقیم پایدار بدارد و از در افتادن در امواج فتنهها و شبهههاي آخرالزّمان نگه دارد. ماهنامه موعود شماره 79
. پینوشتها: .صدوق، محمّد بن علی بن حسین، کمال الدّین و تمام النعمۀ، ج 2، ص 512
ظهور ناگهانی فرا میرسد
در بسیاري از روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام ص) و امامان معصوم ع) نقل شده، این نکته مورد تأکید قرار گرفته است که ظهور
نیز همانند قیامت، ناگهانی و غیر منتظره فرا میرسد و زمان آن را هیچکس جز خداوند حکیم نمیداند. از جمله در روایتی که امام
رضا(ع) به واسطۀ پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم ص) نقل میکند چنین آمده است: به پیامبر(ص) عرض شد: اي فرستادة خدا!
تنها خداوند است که چون » . آن قائم که از نسل شماست چه وقت ظهور میکند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است
1و 2 امام باقر(ع) .« زمانش فرا رسد آشکارش میسازد. فرا رسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید
نیز در تفسیر این آیۀ شریفه: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ السَّاعَۀَ أَنْ تَأتِیَهُمْ بَغْتَۀً وَ هُمْ لایَشْعُروُنَ. 3 آیا چشم به راه چیزي جز آن ساعتند که ناگاه و
بیخبرشان بیاید؟ میفرماید: مراد از ساعت، ساعت [قیام] قائم ع) است که ناگهان برایشان بیاید. 4 حضرت صاحبالامر(ع) نیز در
یکی از توقیعات خود بر این نکته تأکید میورزند که ظهور ناگهانی و دور از انتظار فرا میرسد: فرمان ما به یکباره و ناگهانی فرا
میرسد و در آن زمان توبه و بازگشت براي کسی سودي ندارد و پشیمانی از گناه کسی را از کیفر ما نجات نمیبخشد. 5 این دسته
از روایات از یکسو هشداري است به شیعیان که در هر لحظه آمادة ظهور حجت حق باشند و از سویی دیگر تذکري به همۀ کسانی
2. صدوق، محمد بن . است که در پی تعیین وقت براي ظهورند. ماهناه موعود شماره 79 پینوشتها: 1. سورة اعراف ( 7)، آیۀ 187
، 4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 24 . 3. سورة زخرف ( 43 )، آیۀ 66 . علی بن حسین، کمالالدین و تمامالنعمۀ، ج 2، ص 373
. 5. طبرسی، احمدبن علی بن ابی طالب، الاحتجاج، ج 2، ص 498 ؛ مجلسی، محمدباقر، همان، ج 53 ، ص 176 . ص 164 ، ح 4
شعر و ادب
آفتاب شرقی تصویر بغض ابرم و باران نمیشوم من از تبار نورَم و تابان نمیشوم در منجلاب خیسِ گذرگاه بیکسی آرامش نسیم
و طوفان نمیشوم رفتی چه سخت لحظۀ آغاز غصّهها شمعم؛ ولی ز هجر تو گریان نمیشوم من با هواي بودن تو، سخت دلخوشم
در کوي انقلاب تو هجران نمیشوم امروز پُر شدم ز هیاهوي بودنت کی میرسی ز راه که حیران نمیشوم در انقلاب حادثهها با
طلوع تو در لحظۀ وصال، گریزان نمیشوم اي آفتاب شرقی من! زودتر بیا! بینور تو عزیز! گلستان نمیشوم احسان امینی (سمیرم)
گریۀ آسمان اي شعر من، فداي دو چشمان خستهات اي چشم من، به پاي صداي شکستهات اي آخرین حماسۀ بیداري صدا وي
اوّلین تصادف بیداد با خدا چشمان مست تو به کجا میکِشد مرا میآیی و خداي صدا میکُشد مرا اي هايهاي گریۀ مستانهام بیا
وي بغض در گلو به پرستاريام بیا آغاز من بیا و مرا باز زنده کن در این غروب سرد دلم را تو بنده کن این را بدان که باز ستاره
شکست و رفت آمد به شوق دیدن تو مست گشت و رفت من میروم ولی براي تو آشفتهام بدان چون در صداي عشق تو بشکفتهام
بدان این را بدان که از غم تو آسمان شکافت این نور عشق بود که بر بیکران بتافت دیشب هزار بار ناله زدم آسمان گریست از
عرش تا به حرمت کون و مکان گریست امشب به پاس گریۀ افلاك بازگرد اي نازنین ستارة ادراك بازگرد احسان امینی (سمیرم)
مرهم وصال اي آنکه برده روي تو از حُسنِ مه، رواج! آیا شود که بر شب تارم شوي سراج؟ دیري است تیغ عشق تو دل ریش کرده
است با مرهم وصال مرا کی کنی علاج؟ چشمانتظار گرمی و نورت نشستهام در زمهریر خانۀ دهر و سوادِ داج یک دم به چشم
صفحه 29 از 64
لطف، نظر کن بر این گدا اي پادشاه ملک و خداوند تخت و تاج! کامم اگر به زهر هلاهل روا کنی با شهد ناب و شربت غیرم، چه
را ز درگهت اي شهریار دل هرگز « بهروز » احتیاج؟ هرگز به عمر، روي رهایی ندید هیچ هر کس که او فتاد در آن بند زلف خاج
مران که میشکند دل چنان زجاج! بهروز مرادي آرانی شه اقلیم وجود آخر اي دوست، مرا مونس و غمخوار تویی در همه حال، مرا
یار و مددکار تویی بی وُجود تو، وجود همه عالم، عدم است سَبَب کون و مکان، حُجت دادار تویی در گلستانِ جهان اي شه اقلیم
وجود! دشمنانت همه خوار و گل بیخار تویی وارث دین نبی(ص)، حامی قرآن مجید رهبر خلق جهان، قافلهسالار تویی تویی آن
مهدي موعود(ع) که در روز مصاف أشجع ?صفشکن و قاتل کفّار، تویی ما مُحاطیم و تویی قُطب محیط اندر دهر اندرین دایره
چون نقطۀ پرگار تویی خلق افتاده ز پا اي شه خوبان! مددي دستگیر من دلخستۀ بییار تویی گفت از روي حقیقت غزلی
به خدا در دو جهان واقف اسرار تویی سید ابوالفضل ناصرچیان اراکی ? شجاعترین سخن اهل دل تو حقشناس نئی اي « ناصرچی »
عدو! خطا اینجاست! چو بشنوي سخن اهل دل، مگو که خطاست سري به دنیی و عقبی فرو نمیآمد چرا که دوستی اهل بیت(ع)
در سر ماست در اندرون منِ خستهدل، خیال امام(ع) خموش کرد مرا و به خویش در غوغاست دلم زِ پرده برون شد، کنون امیدي
هست اگر ز ناله و فریاد، کار ما به نواست به هر طرف من سرگشته چند پویم؟ چند؟ ره دیار امام زمان(ع) کجاست؟ کجاست؟
که آتشی که « فیض » نبود میل جهانم؛ ولیک در نظرم امید آمدن او چنین خوشش آراست چو شعله ز آتش شوقت مدام سوزد
نمیرد، همیشه در دل ماست مرحوم ملاّ محسن فیض کاشانی پژواك هفت اي در صداي تو جاري، بارانِ صبحی بهاري! امشب
هواي تو دارم؛ امشب هواي که داري؟ بگذار بالی گشایم، در آسمان نگاهت اي کهکشانی مکرّر در چشمهاي تو جاري من در تو
باید ببینم پژواك هفت آسمان را هر چند هستی زمینی، رنگ زمینی نداري روزي که باران غیبی، باریدن از سر بگیرد اي خاك
لب تشنه! زیباست، پایان چشمانتظاري در انتظار تو موعود! هر روز، شب میشماریم! اي کاش میشد که ما را ... از عاشقانت
نمیشود شب با چراغ عاریه، فردا نمیشود خورشیدي و نگاه مرا میکنی « آقا » شماري! قربانولیئی جسارت این جشنها براي من
سفید میخواستم ببینمت؛ امّا نمیشود شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا وقتی که کور شد گرهی، وا نمیشود یوسف! به شهر
بیهنران وجه خویش را عرضه مکن؛ که هیچ تقاضا نمیشود اینجا، همه مناند؛ منِ بیخیالِ تو اینجا کسی براي شما، ما نمیشود
آقا! جسارت است؛ ولی زودتر بیا این کارها به صبر و مدارا نمیشود تا چند فرسخی خودم، ایستادهام تا مرز یأس، تا به عدم، تا
رضا جعفري اگر از راه بیاید... صد سبد یاد ؟« نمیشود » میپرسم از خودم: غزلی گفتهاي؛ ولی با این همه ردیف، چرا با « نمیشود »
خدا آوردهاي، اینجا بمان چهرهاي زود آشنا آوردهاي، اینجا بمان در میان مهربانانی غریب و دیرجوش مهربان! ما را به جا آوردهاي،
اینجا بمان دستهایت بوي شرینیّ و گرمی میدهند خرمنی مشکلگشا آوردهاي، اینجا بمان هیچ آثاري نماند از مهربانی، مردمی
کولهباري از وفا آوردهاي، اینجا بمان در جهانی که چنین انسانیت انکار شد دین بیرنگ و ریا آوردهاي، اینجا بمان در دیار بی
آوردهاي، اینجا بمان درد دارد، درد دارد، درد دارد درد، جان دردهامان را دوا آوردهاي، « ربّنا » خدایان مردمی را، مهر را با نواي
اینجا بمان تب گرفته در تمام هستی محزونمان دارویی بهر شفا آوردهاي، اینجا بمان خود براي مردم گمگشته در این کورهراه صد
کتاب رهنما آوردهاي، اینجا بمان گوشها آزرده شد از وعده و حرف و شعار گفتهها پر محتوا آوردهاي، اینجا بمان من تو را در
خواب دیدم، منتظر بودم تو را خوابهایی جانفرا آوردهاي، اینجا بمان هوروش نوابی ذات آفتاب عیب از کجاست؟ غیبت او
بیدلیل نیست چون ذاتاً آفتاب، به مردم بخیل نیست ما فرع خاك پاي تو هستیم اي حبیب! خاکی که سر به سجده نیارد، اصیل
نیست باید میان کوره بسوزد که گُل کند دل تا میان شعله نیفتد، خلیل نیست جایی که جاي پاي عروج محمّد(ص) است راهی
براي پر زدن جبرئیل نیست بعد از دو نیم کردن دل، پا بر آن گذار این سینه کمتر از وسط رود نیل نیست رضا جعفري فرزند
مُصطفی(ص) امّید ما به رؤیت فرزند مصطفی(ص) است چشم رَمَدْ کشیده، به دنبال ردّ پاست رنج فراق، طاقت ما را ربوده است
سیلاب اشک، از سر مژگان ما رهاست هرچند پشتوانۀ فرداي ما خداست؛ امروز، روزگار، بسی تلخ و نارواست ما دوستدار
صفحه 30 از 64
مصحف و تسلیم قائمایم(ع) فرمان او به دیدة ما، عین توتیاست کز اتّحاد ماست، امیري امام(ع) را ورنه فغان و ناله، چه تسکینِ
دردها است یا رب به لطف خود برسان خسرو جهان در راه دوست دیده به ره، دست بر دعاست عمري عنان خویش، به خمیازه
باختیم خواب خَزَف به دیدة ما دائماً بجاست بگذشتهایم از سر ديماه و فرودین دارد نوید گلشن و بستان؛ چه باصفاست! ما هم
رهی به منزل مقصود میبریم فانی شدن به راه خدا، موجب بقاست میآید آنکه تیغ علی(ع) را حمایل است بنگر افق ز آمدن یار،
به دست « پریشان » پر صداست! روز ظهور، دیدن او آرزوي ماست گرچه زمانِ پیري و در دست ما، عصاست میآید آنکه جان
اوست جان باختن به مقدم او، عین رو نماست محمّدحسن حجّتی (پریشان) تقدیم به امام خُ دا کُند غمِ دیرینه زودتر برسی تُو با
سپیدة آدینه زودتر برسی شبانه تا به سَحَر آرزوي من، این است صفايِ هر دِلِ بیکینه، زودتر برسی که هرچه زود شود قلبِ عاشقانِ
تو شاد غمِ نشسته به هر سینه، زودتر برسی جَلا دَهی دل ماتم گرفته را زِ غمت! به روشناییِ آیینه زودتر برسی خدا کند که زمستانِ
دل بهار شود بهارِ پُرگل و سبزینه زودتر برسی بدونِ شِکوه بگویم؛ خدا کند خبرِ خوشِ هزارة پُرکینه، زودتر برسی!! طاهر
جمشیدزاده سرابله(ایلام) نام تو اي به روي سحرم پنجرهات بازترین گریهات شور غزل؛ خندة تو نازترین بیتو یعنی: همه
زندگیام سهم غروب اي دلت با دل من مونس و دمسازترین اي تو آبیتر از این چشمۀ چشمان سحر اي که با یاد منت قلب تو
همرازترین انتهاي شب و همصحبت من باش عزیز! اي که در دفتر دل، نام تو آغازترین بگذر از وسوسه و پاره نما بند شبم
معجزت؛ معجزهاي روشن و اعجازترین آن دو چشمان تو لبریز رهایی از بند در نگاهت چو حصاري همه دلبازترین طاهر
جمشیدزاده
بایدها و نبایدها از دیدگاه مراجع عظام تقلید
1. حضرت امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی که باید وي را احیاگر حقیقی اندیشۀ انتظار در عصر حاضر دانست، نکات
مهمی را در زمینۀ مهدي باوري و زمینه سازي عملی براي منجی موعود بیان داشتند که به مواردي از آن اشاره می کنیم. الف) امام
مهدي(ع)؛ یگانه رهبر الهی در سراسر جهان قضیۀ غیبت حضرت صاحب، قضیۀ مهمی است که به ما مسائلی میفهماند؛ از جمله این
که براي همچون کار بزرگی که در تمام دنیا، عدالت، به معناي واقعی اجرا بشود در تمام بشر کسی جز مهدي موعود(ع) نبوده؛
که خداي تبارك و تعالی او را براي بشر ذخیره کرده است. هر یک از انبیا [هم] که آمدند؛ براي اجراي عدالت آمدند و مقصدشان
این بود که عدالت را در همۀ عالم اجرا بکنند، لکن موفق نشدند؛ حتی رسول ختمی [مرتبت](ص) که براي اصلاح و تربیت بشر و
اجراي عدالت آمده بود، [امّا] در زمان خودشان موفق به این معنا نشدند. 1 ب) امام مهدي(عج)؛ برپا کنندة عدالت همه جانبه از
دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)، معنا و مفهوم عدالت صرفاً آن برداشت رایج و عمومی نیست که منحصر به زندگی رفاهی باشد
بلکه منظور از آن تحقق عدالت در همۀ مراتب انسانیت، و برگرداندن هر نوع انحراف و اعوجاج به میزان اعتدال است. قدرت و
امکان برقراري این عدالت، در میان همۀ ابناي بشر و رهبران الهی، تنها در اختیار امام مهدي(ع) قرار گرفته است تا آن حضرت(ع)
به این مهم قیام نماید. 2 ج) میلاد امام مهدي(ع)؛ بزرگترین عید بشریت امام خمینی(ره) بیان میدارد: عید مولود حضرت صاحب
ارواحنا له الفداء بزرگترین عید براي مسلمین و [نیز] بزرگترین عید براي بشریت است 3. زیرا آن حضرت(ع) عدل را در سراسر
یعنی علاوه بر درهم پیچیدن بساط ظلم از « یملأ الأرض عدلًا بعد ما ملئت جوراً » : جهان و براي همۀ بشریت محقق خواهد نمود
نظامهاي حکومتی، توسط حضرت مهدي(ع)، اعتدال به همۀ نفوس بشري حتی اشخاص کامل و عقاید و افعال آنها باز خواهد
گشت. به تعبیر رهبر کبیر انقلاب اسلامی: از این جهت، این عید، عید بسیار بزرگی است که به یک معنا از عید ولادت حضرت
رسول(ص) که بزرگترین اعیاد است بزرگتر است. 4 د) وظایف و توصیهها امام خمینی(ره) در بیان وظایف ما در مقابل
حضرت صاحبالزمان(ع)، بر لزوم آمادگی و انتظار عملی در سطح فردي و اجتماعی در برابر، نه فقط یک رهبر یا شخص اوّل،
صفحه 31 از 64
بلکه یگانه شخصیت عالم وجود که نظیر و مانندي براي ایشان متصورّ نیست، تأکید میکند: ما باید در این طور روزها و ایامالله
[ولادت امام زمان(عج)] توجه کنیم که خودمان را براي آمدن آن حضرت(ع) مهیا کنیم... و ما باید خودمان را مهیا کنیم براي
اینکه اگر چنانچه موفق به زیارت ایشان شدیم، پیش ایشان روسفید باشیم. تمام دستگاههایی که الآن به کار گرفته شدهاند، در
کشور ما، ... باید به این معنا توجه داشته باشند که خودشان را براي ملاقات حضرت مهدي(ع) مهیا کنند... و خدا همۀ ما را موفق به
خدمت ایشان و خدمت به اسلام و کشور خودمان کند. 5 از دیدگاه امام خمینی(ره) سر دادن نداي توحید حقیقی، قیام و ایستادگی
در برابر ظلم در جهان و فراهم آوردن قانون عدل الهی در کشور، مقدمۀ فرج شمرده شده است: اکنون ما منتظران قدوم مبارکش
موظّف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولیعصر(عج) حاکم کنیم. [تعجیل در فرج] با کار
شما باید بشود، شما باید زمینه را براي آمدن او فراهم کنید [به وسیلۀ] اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید، همه با هم بشوید،
انشاءالله ایشان ظهور میکند. 6 البته نکات و دقایق قابل توجه دیگري در باب مهدویت از دیدگاه امام خمینی(ره) وجود دارد، که
قبل از این، به تناسب ارائه شده است. 2. مقام معظم رهبري، حضرت آیتالله خامنهاي (مدّ ظلّه العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی
نیز در فرمایشهایی که در زمینۀ مهديباوري داشتهاند، نکات مختلفی را مورد توجه قرار دادهاند، که حسب اهمیت، به چند مورد
از آن اشاره میشود: الف) مهدویت؛ زندهترین مسائل اسلامی مسئلۀ امام زمان(عج) یکی از زندهترین مسائل اسلامی است که هم
در دوران مبارزه با طاغوت، به مبارزان امید میداد، و هم امروز که روز حکومت اسلامی و حکومت مستضعفان زمین است، ما را
تشویق میکند که حرکت خود را تسریع کنیم 7. انتظار ظهور مهدي موعود(ع) بخش عظیمی از اعتقادات ماست. 8 ب) مایۀ امید این
وعده [بر چیدن بساط ظلم، جور و تبعیض از سراسر دنیا] وعدة کوچکی نیست و تمام مبارزات عالم اعم از دینی و غیر دینی بر
اثر امید به یک نقطۀ روشن انجام گرفته که اگر این امید نباشد، مبارزهاي هم نخواهد بود. اعتقاد به امام زمان(ع) وسیلۀ حرکت و
عامل نشاط براي ملت ما و تمام کسانی است که به این مسئله اعتقاد دارند. 9 وظایف منتظران الف) امام زمان(ع) الگوي جهاد براي
اهل ایمان امام زمان(عج) باید به صورت یک الگو براي مؤمنان درآید. اگر آن حضرت با کفر میجنگد و براي عدالت زحمت
میکشد و مجاهدت میکند، ما هم که مأموم و دنبالهرو او هستیم، باید براي گسترش عدالت مجاهدت کنیم. 10 ب) رابطۀ امام و
مأموم؛ عامل ایجاد جمهوري اسلامی فاصلۀ میان ما و امام زمان(ع) به معناي فاصلۀ یک امام و مأموم است. این برداشت مثبت
موجب شده که دلهاي روشن و فکرهاي صحیح در صدد مبارزه برآیند، و همین برداشت بود که جمهوري اسلامی را به وجود
آورد. حرکت آن حضرت(ع) به هر سمتی باشد، [باید] حرکت پیروان او هم به همان سمت باشد. 11 ج ) اهتراز پرچم اسلام اگر
آن حضرت(ع) پرچم دین و قرآن و نظام الهی را در سراسر عالم خواهد گستراند، ما هم که دنبالهرو و معتقد به او هستیم باید تا
حدّي که در توان ماست در گوشهاي از دنیا پرچم اسلام را برافراشته نگاه داریم. 12 د) زنده کردن روح انتظار و نزدیک نمودن
عهد ظهور مردم ما باید روح انتظار را به تمام معنا در زندگی خود زنده کنند. ملت مسلمان ایران براي حاکمیت اسلام و نزدیک
شدن ملتهاي مسلمان به عهد ظهور مهدي موعود(عج)، اوّلین گام را برداشته، و این حقیقت روشن که جمهوري اسلامی ایران به
توفیقات بزرگی در زمینههاي مختلف دست یافته، همیشه براي دشمنان اسلام دردآور بوده است و ما این موفقیتها را از جملۀ
3. حضرت آیتالله فاضل لنکرانی(ره) این مرجع عالیقدر که از ارادتمندان اهلبیت(ع) بودند و اکنون معجزات اسلام میدانیم. 13
به جوار رحمت حق انتقال یافتهاند، سال گذشته طیّ پیامی به مناسبت نیمۀ شعبان نکات مهمی را خاطرنشان ساختند که به برخی از
آنها اشاره میکنیم: 14 الف) اعتقاد به امام مهدي(ع)؛ باور عمومی ادیان (به ویژه اسلام) حقیقت آن است که اعتقاد به مهدویت در
انحصار مذهب و فرقۀ خاصی نبوده و نیست؛ و آنچه برخی از ناآگاهان متعصب پنداشتهاند و چنین امري را ساخته و پرداختۀ شیعیان
دانستهاند، امري باطل و دور از واقعیت و حقیقت است. مسئلۀ مهدویت و اعتقاد به ظهور منجی کل در خاتمۀ تاریخ، افزون بر آنکه
در کتابهاي کلامی و مباحث اعتقادي به تفصیل به اثبات رسیده است، همۀ فرقههاي اسلامی با اختلاف مذهبها و مشربها،
صفحه 32 از 64
مژدة ظهور را که بشارتی الهی و وعدهاي خدادادي است، به همۀ پیروان خود دادهاند. ... بدون تردید میتوان گفت، مهدویت و
بشارت به ظهور آن حضرت، از پیامبر اکرم(ص) به نحو متواتر در کتب و اسناد عالمان مذاهب اسلامی به ثبت رسیده است که
شاید به آن اندازه پیرامون موضوع دیگري اثري نیابیم. ب) امیدواري به آیندة شکوهمند ... همگان باید به آینده امیدوار باشند و
فردا و فرداها را بسان گذشته و اکنون نپندارند، آیندهاي در انتظار است که پیروزي حتمی از آن صلاح و عباد صالح، و شکست و
نابودي از آن فساد و عباد ناصالح است. ج) ضرورت انتظار و آمادگی اکنون که عصر غیبت و دوران محرومیت از ظهور است، باید
با حبل محکم انتظار، خود را براي فرج آن حضرت آماده سازیم. باید بر اساس موازین صحیح و معتبر و مستند، اعمال خود را تنظیم
نماییم، باید فریب ادعاهاي افراد آلوده به دنیا که از هر امري خصوصاً مقدسات براي رسیدن به اهداف خود استفاده مینمایند
نخوریم. باید دین را از آگاهان به دین و شریعت بیاموزیم و به آن عمل نماییم. باید فرهنگ صحیح و عمیق انتظار را در جامعۀ خود
در همۀ طبقات پیاده نماییم و بالاخره باید جامعهاي در حدّ امکان، مهدوي داشته باشیم. باید از اختلافات و منازعات احتراز نماییم و
انقلاب اسلامی خود را با التزام واقعی به مکتب، همراه با وحدت و همدلی به پیش ببریم و انشاءالله به صاحب اصلی دین، ولیالله
الاعظم، امام زمان(ع) تحویل دهیم. 3. حضرت آیت الله صافی گلپایگانی این مرجع گرانقدر و صاحبنظر مسائل مهدوي که
تاکنون آثار متعددي از ایشان در این زمینه انتشار یافته است، سال گذشته در پیامی خطاب به اجلاس دوسالانۀ حضرت مهدي(ع)
نکات زیر را بیان کردند: 15 الف) مهدویت؛ اسلامیترین باور یکی از اسلامیترین مقبولات و باورهاي مسلمانان که از عصر
رسالت تا کنون مسلمانان به آن دل بسته، ایمان داشته و دارند ظهور شخصی الهی در آخرالزمان است؛ شخصی که جهان را پر از
علم و قسط و عدل نماید چنانکه از جهل و جور و ظلم پر شده باشد؛ شخصی که از برکت ظهورش توحید اسلام جهانگیر و خاور
و باختر و هر قاره و کشوري تحت حکومت و حاکمیت احکام قرآن و عدالت حقیقی قرار خواهد گرفت و امت واحده، حکومت
واحده، قانون و نظام واحد در همه جا گسترش مییابد؛ ... شخصی همنام و همکنیۀ رسول خدا و از فرزندان علی و فاطمه(س) که
امام دوازدهم از ائمۀ اثنیعشر(ع) است؛ از آنها که بر حسب روایات متواتر بینالفریقین به وجود ایشان دین، باقی، و اسلام، عزیز و
منیع و پایدار خواهد بود. ب) پرهیز از عوامگرایی و کمیتگرایی در تبلیغ مهدویت ... دو نکته را که ارادتمندان به ساحت مقدس
حضرت بقیۀالله الاعظم(ع) به ویژه عالمان و فرهیختگان باید به آن توجه داشته باشند، یادآور میشوم: 1. در زمینۀ تحقیقات مهدوي
پرهیز از عوامگرایی، اجتناب از کمیتگرایی در پژوهشها بدون توجه ویژه به کیفیت، و دوري از انجام کارهاي تکراري و
غیرمفید، همواره باید مدّ نظر باشد. ضمن آنکه رویکرد عملگرایانه و ارتباط میان مقولات مهدوي، و توجه به ساحت اخلاق و
معنویت و تربیت جامعه و اهتمام به ارتقاي فرهنگ تشیع اصیل و انتظارات آن یگانۀ دوران از شیعیان و ارادتمندانش در رأس
کارهاي پژوهشی قرار گیرد. ج) استفاده از ظرفیتهاي موجود با روش صحیح 2. در زمینۀ تبلیغات مهدوي، شایسته است در جهت
شناساندن آن محبوب دلها و آرمان والایش، از همۀ ظرفیتهاي موجود رسانهاي و تبلیغاتی استفاده کرد و چهرة نورانی و تابناك
حضرتش را با ابزارهاي نوین و آنچنان که زیبندة آن امام بزرگوار است در داخل و خارج معرفی کرد. بدیهی است براي دست
یافتن به توفیق در چنین امري، استفاده از متخصصان خوشفکر، بلکه صحیحالفکر حوزة مهدویت یک ضرورت است تا امور
تبلیغاتی همواره در مسیر صحیح و تقویت ایمان و رشد تفکر ادامه داشته باشد. د) پرهیز از ملاهی و مناهی همچنین هرگونه حرکت
تبلیغاتی در این زمینه، از برنامههاي رسانهاي گرفته تا جشنها و چراغانیها، باید به نحوي باشد که موجبات رضایت خاطر آن ولی
دوران را فراهم نماید و از ملاهی و مناهی در آن جداً پرهیز گردد؛ چه آنکه مجلسی که منسوب به امام زمان(ع) است نباید به گناه
و معصیت، آلوده گردد. 4. حضرت آیت الله مکارم شیرازي این مرجع بزرگوار نیز در سخنانی که به همین مناسبت داشتند، در نیمۀ
شعبان سال گذشته موارد زیر را متذکر شدند: 16 الف) وجود و قیام امام مهدي(ع)؛ حقیقت قرآنی در آیات متعددي از قرآن کریم
وجود حضرت ولیعصر(ع) و قیام آن حضرت با صراحت مطرح شده است و آن امام با ظهور خود همۀ تشنهکامان عدالت واقعی را
صفحه 33 از 64
سیراب مینمایند. ب) ایجاد زمینۀ رشد معارف اسلامی بندگان صالح باید بستر مناسب رشد و تعالی معارف اسلامی را در خود
فراهم آورند تا زمینۀ ظهور آن حضرت مهیا گردد و همگان سعی نمایند از وارثان حکومت الهی باشند. ج) لزوم هوشیاري و
حضور در صف عدالتطلبی ایشان خطاب به نسل جوان شیعه بیان داشتند: شما عزیزان باید در صف اوّل دفاع از عدالت قرار داشته
باشید تا از نخستین یاوران حقیقی مهدي موعود(ع) محسوب شوید و دهۀ مهدویت را به اقصی نقاط دنیا برسانید. دشمنان اسلام
تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند، تا جوانان را با برنامهها و سایتهاي غیراخلاقی، از صف عدالتخواهان و حامیان امام زمان(ع)
جدا سازند، لذا بیداري و هوشیاري فوقالعادة شما، در برخورد با تفکرات ضدّ دینی امري لازم است. پینوشتها: 1. امام خمینی،
8. جمهوري .15/1/ 7. رسالت، 67 . 2. همان. 3. همان. 4. همان. 5. همان. 6. همان، ج 15 ، ص 22 . صحیفۀ نور، ج 12 ، ص 207
12 . رسالت، همان. 13 . جمهوري اسلامی، . 15/1/ 9. رسالت، همان. 10 . همان. 11 . جمهوري اسلامی، 67 . 1/12/ اسلامی، 70
آیتالله العظمی صافی » 15 . برگرفته از پایگاه اینترنتی .«( آیتالله العظمی فاضللنکرانی(ره » 14 . برگرفته از پایگاه اینترنتی .1/12/70
.« آیتالله العظمی مکارمشیرازي » 16 . برگفته از پایگاه اینترنتی .« گلپایگانی
رنگ و بوي گل
مؤلّف ارجمند کتاب مکیال المکارم، در بخش چهارم کتاب خود جمال و زیبایی حضرت مهدي ع) را به عنوان یکی از ویژگیها
و خصایص آن حضرت که مایۀ لزوم دعا براي ایشان است، برشمرده و مینویسد: بدان که مولاي ما حضرت صاحبالزمان ع)
زیباترین و خوش صورتترین مردم است؛ زیرا که شبیهترین مردم به پیغمبر اکرم ص) است. 1 از بررسی روایات و مطالعۀ حکایات
نیکبختانی که توفیق زیارت آن امام را یافتهاند نیز برمیآید که قامت و رخسار نازنین امامعصر(ع) در کمال زیبایی و اعتدال بوده
و جزء جزء سیماي مبارکش دلربا و خیرهکننده است: قیامت قامت و قامت قیامت قیامت کردهاي اي سرو قامت مؤذن گر ببیند
قامتت را به قد قامت بماند تا قیامت آري، همین قامت رعنا و رخسار دلربا بوده است که موجب شده هزاران عاشق دلسوخته در
آغاز هر صبح با زاري و التماس از خداي خود بخواهند که: خداوندا! آن چهرة زیبا و جمال دلآرا را به من بنماي و چشمان مرا با
یک نظر به او روشنایی بخش. 2 آن حضرت، افزون بر همۀ زیباییهاي ظاهري، جامع همۀ کمالات روحی و سجایاي اخلاقی نیز
هست و همین امر نیز موجب شده که ایشان از نظر خلق و خو نیز شبیهترین مردم به پیامبر گرامی ص) باشد. از آنجا که آشنایی
بیشتر با صفات و خصال یوسف زهرا، حضرت مهدي ع) میتواند موجب انس و ارتباط شیعیان با آن عزیز غایب از نظر باشد، در
اینجا با بهرهگیري از کلمات معصومانعلیهم السلام و حکایات نقل شده از تشرف یافتگان، به بررسی این موضوع میپردازیم. باشد
تا به مصداق وصف العیش نصف العیش ما هم از آن جمال دلآرا بهرهمند شویم. 1. سیماي ظاهري روایات فراوانی در توصیف
جمال دلآراي آخرین حجت خدا، حضرت مهدي ع) رسیده است که در مجموع میتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد: دستۀ
اوّل، روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت بسنده کرده و از ایشان به عنوان شبیهترین مردم به رسول خدا(ص)
یاد نمودهاند که از آن جمله میتوان به روایات زیر اشاره کرد: 1. از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام
ص) فرمودند: مهدي از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیۀ او کنیۀ من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیهترین مردم به من
2. احمد بن اسحاق میگوید: از امام حسن عسکري ع) شنیدم که میفرمود: سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا است. 3
آنکه جانشین مرا به من نشان داد، او از نظر آفرینش و اخلاق شبیهترین مردم به رسول خداست. 4 با توجه به این روایات میتوان
همۀ خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام ص) نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدي ع) نیز
نسبت داد. روایاتی که به توصیف ویژگیهاي ظاهري پیامبر اکرم ص) پرداختهاند فراواناند، که در اینجا به برخی از آنها اشاره
میکنیم: در روایتی که از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ویژگیهاي ظاهري پیامبر خاتم ص) چنین توصیف شده است: رخسار پیامبر
صفحه 34 از 64
خدا سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته، و کف دست و پایش پر گوشت و درشت بود؛
بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانهاش بزرگ بود، چون به کسی روي میکرد به علت مهربانی
شدیدي که داشت با همۀ بدن به جانب او توجه مینمود. یک رشتۀ موي از گودي گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانۀ صفحۀ
نقره خالص خطی کشیده شده باشد. گردن و شانههایش بهسان گلابپاش سیمین بود. بینی کشیدهاي داشت که هنگام آشامیدن
آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمیداشت که گویا به سرازیري فرود میآید، باري، نه قبل و نه پس از
پیغمبر خدا کسی مثل او دیده نشده است. 5 دستۀ دوم، روایاتی که خصال و سیماي امام مهدي ع) را به تفصیل بیان کرده و
ویژگیهاي آن حضرت را یک به یک برشمردهاند. برخی از روایاتی که در این زمینه رسیده، به شرح زیر است: از پیامبر گرامی
اسلام ص) در توصیف آن حضرت روایت شده است که: مهدي طاووس اهل بهشت است. چهرة او مانند ماه درخشنده است. بر
[بدن] او جامههایی از نور است. امام باقر(ع) از پدرش، از جدش روایت میکند که امام علی ع) روزي، در حالی که بر بالاي منبر
بود، فرمود: از فرزندان من در آخرالزمان مردي ظهور میکند که رنگ [صورتش] سفید متمایل به سرخی و سینهاش فراخ و
رانهایش ستبر و شانههایش قوي است و در پشتش دو خال است، یکی به رنگ پوستش و دیگري مشابه خال پیامبر اکرم ص). 6
امام رضا(ع) نیز در بیان صفات و ویژگیهاي امام عصر(ع) میفرماید: قائم کسی است که در سن پیرمردان و با چهرة جوانان قیام
میکند و نیرومند باشد تا بدانجا که اگر دستش را به بزرگترین درخت روي زمین دراز کند آنرا از جاي برکند و اگر بین کوهها
فریاد برآورد صخرههاي آن فرو پاشد. 7 آن حضرت در روایت دیگري، در پاسخ اباصلت هروي که از ایشان میپرسد: نشانههاي
قائم شما به هنگام ظهور چیست؟ میفرماید: نشانهاش این است که در سن پیري است ولی منظرش جوان است به گونهاي که بیننده
میپندارد چهل ساله یا کمتر از آن است و نشانۀ دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اَجَلش فرا رسد. 8
امام صادق ع) نیز آن حضرت را این گونه توصیف میکند: او میانه بالاست، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد؛ صورتی گرد،
سینهاي فراخ، پیشانی سفید و ابروانی به هم پیوسته دارد؛ بر گونۀ راست او خالی است، چون دانۀ مشک که بر قطعۀ عنبر سائیده
باشد. 9 ابراهیم بن مهزیار نیز که به شرف ملاقات امام مهدي ع) رسیده است، در بیان خصال آن امام میگوید: او جوانی نورس و
نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونهها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخۀ سرو و گویا پیشانیاش ستارهاي
درخشان بود و برگونۀ راستش خالی بود که مانند مشک و عنبر برصفحهاي نقرهاي میدرخشید و بر سرش گیسوانی پرپشت و سیاه
و افشان بود که روي گوشش را پوشانده بود و سیمایی داشت که هیچ چشمی برازندهتر و زیباتر و باطمأنینهتر و باحیاتر از آن ندیده
2. سجایاي اخلاقی سجایا و مکارم اخلاقی امام مهدي ع) را نیز به دو گونه میتوان توصیف کرد: نخست، براساس آیات است. 10
و روایاتی که در توصیف پیامبر گرامی اسلام ص) رسیدهاند؛ چرا که آن حضرت از نظر ویژگیهاي اخلاقی نیز شبیهترین مردم به
حضرت ختمی مرتبت ص) است و دوم، براساس روایاتی که به طور خاص به توصیف سجایاي اخلاقی آن حضرت پرداختهاند.
قرآن کریم در آیات متعددي به توصیف پیامبر خاتم ص) پرداخته و آن حضرت را به دلیل ویژگیهاي برجسته و منحصر به فردش
ستوده است که از آن جمله میتوان آیات زیر را برشمرد: 1. در نخستین آیه، خداوند کریم ویژگی نرمخویی پیامبر اکرم ص) را
یادآور شده و میفرماید اگر اینچنین نبودي مردم از پیرامون تو پراکنده میشدند: پس با بخشایشی از [سوي] خداوند، با آنان
2. در آیهاي دیگر، خداوند متعال به دلسوزي، نرمخویی ورزیدي و اگر درشتخویی سنگدل میبودي، از دورت میپراکندند... 11
احساس مسئولیت، خیرخواهی و مهر و محبت بیپایان رسول خاتم ص) نسبت به امتش اشاره کرده، میفرماید: بیگمان پیامبري از
[میان] خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید، بر او گران است. بسیار خواستار شماست؛ با مؤمنان، مهربانی بخشاینده است.
3. یکی دیگر از آیات قرآن، رحمت بودن پیامبر اکرم نسبت به همۀ جهانیان را مورد توجه قرار داده، میفرماید: و تو را جز 12
4. آیۀ دیگري از قرآن در مقام ستایش خلق و خوي بینظیر پیامبر اسلام ص) میفرماید: و به رحمتی براي جهانیان، نفرستادهایم. 13
صفحه 35 از 64
راستی تو را خویی است سترگ. 14 با توجه به آنچه گذشت میتوان گفت: خاتم اوصیا نیز چون خاتم پیامبران مظهر نرمخویی،
دلسوزي، خیرخواهی، مهر، محبت، گذشت و خلق و خوي شایسته و سترگ بوده و رحمتی براي همۀ جهانیان است. در مورد
خصال اخلاقی حضرت مهدي ع)، به طور خاص، روایات متعددي از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده است، که در اینجا به برخی
از آنها اشاره میکنیم: 1. ابن حماد در کتاب خود از یکی از راویان اهل سنت در مورد ویژگیهاي امام مهدي ع) چنین نقل
2. امام میکند: نشانۀ مهدي این است که بر کارگزاران [دولت خویش] سختگیر و با مستمندان بسیار بخشنده و مهربان است. 15
صادق ع) نیز در پاسخ این پرسش که امام ع) چگونه شناخته میشود، میفرماید: [امام را] با آرامش و وقار ... و نیز با حلال و حرام
3. امام رضا(ع) در بیان ویژگی کلی و نیازمندي مردم به او، در صورتی که او خود به هیچ کس نیاز ندارد [میتوان شناخت]. 16
امامان معصوم ع) سخنان ارزشمندي دارند، که براساس آن میتوان به توصیف امام مهدي ع) نیز پرداخت، آن حضرت میفرماید:
او به مردم از خودشان سزاتر و از پدران و مادرانشان براي آنها دلسوزتر است. او از همه مردم در برابر خدا متواضعتر، و در عمل به
4. آن آنچه خود بدان فرمان میدهد، سختکوشتر، و در دوري گزیدن از آنچه که خود از آن نهی میکند، خوددارتر است. 17
حضرت در ادامه میفرماید: او با دو نشانه شناخته میشود: دانش [بیکران] و استجابت دعا و اینکه او از همۀ رویدادهایی که واقع
میشوند، پیش از وقوعشان خبر میدهد. همۀ اینها به سبب پیمانی است که از سوي پیامبر خدا با او بسته شده و وي آن را به وسیلۀ
پدران خود از آن حضرت به ارث برده است. 18 توصیف سیماي ظاهري و خصال روحی حضرت بقیۀ الله الاعظم ارواحنا له الفداء
را با بخشی از کتاب منتهیالامال مرحوم شیخ عباس قمی به پایان میبریم. این محدث بزرگ مفاد روایات مختلی را که در
توصیف آن حضرت رسیده، گردآورده و در بیان اوصاف ایشان مینویسد: همانا روایت شده که آن حضرت شبیهترین مردم است
به رسول خدا(ص)، در خَلق و خُلق، و شمایل او شمایل آن حضرت است و آنچه جمع شده از روایات در شمایل آن حضرت، آن
است که آن جناب ابیض [سفید] است که سرخی به او آمیخته؛ و گندمگون است که عارض شود آن را زردي از بیداري شب، و
پیشانی نازنینش فراخ و سفید و تابان است و ابروانش به هم پیوسته و بینی مبارکش باریک و دراز که در وسطش فی الجمله
انحدابی [برآمدگی] دارد و نیکورو است و نور رخسارش چنان درخشان است که مستولی شده بر سیاهی محاسن شریف و سر
مبارکش، گوشت روي نازنینش کم است. بر روي گونۀ راستش خالی است که پنداري ستارهاي است درخشان، [میان سرش فرقی
گشوده شده مانند الفی که میان دو واو نشسته باشد] میان دندانهایش گشاده است. چشمانش سیاه و سرمهگون و در سرش علامتی
است، میان دو کتفش عریض است، و در شکم و ساق مانند جدش امیرالمؤمنین ع) است. و رسیده است: حضرت مهدي ع)،
طاووس اهل بهشت است. چهرهاش مانند ماه درخشنده است. بر بدن مبارکش جامههایی است از نور. بر آن جناب جامههاي قدسی
و خلعتهاي نورانی ربانی است که متلألأ است به شعاع انوار فیض و فضل حضرت احدیت و در لطافت و رنگ چون گل بابونه و
ارغوانی است که شبنم بر آن نشسته و شدت سرخیاش را هوا شکسته و قامتش معتدل و سر مبارکش مدور [است]، بر روي گونۀ
راستش خالی است که پنداري ریزه مشکی است که بر زمین عنبرین ریخته [است]. هیئت نیکو و خوشی دارد که هیچ چشمی هیئتی
به آن اعتدال و تناسب ندیده [است] صلّی الله علیه و علی آبائه الطاهرین. 18 با امید به آنکه خداوند متعال از سر لطف و رحمت
بیانتهاي خود، دیدار شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) را نصیب ما بندگان بیمقدار خویش نیز فرماید و همۀ ما را از عطر حضور
آن یگانۀ دوران بهرهمند سازد.
عصاي موسی و موسایی دیگر
حسن جلالیان وجود مبارك امام عصر(ع) علاوه بر صحف انبیاي الهی، علم انبیا و اسم اعظم، ودایع و آثار انبیاي الهی را نیز به ارث
برده است که در اینجا با بهرهگیري از روایات معصومین(ع) به برخی از این ودایع اشاره میکنیم: 1. عصاي موسی(ع) امام باقر(ع)
صفحه 36 از 64
فرمود: عصاي موسی از آن آدم(ع) بود که به شعیب رسید و سپس به موسیبن عمران رسید، آن عصا نزد ماست و اندکی پیش
نزدم بود؛ مانند وقتی که از درختش جدا شده سبز است و چون از او سؤال شود جواب گوید و براي قائم ما (حضرت مهدي(ع))
آماده گشته است، او (حضرت مهدي) با آن، همان کار که موسی میکرد انجام دهد. آن عصا هراسآور است و ساخته هاي
جادوگران را میبلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله کند هر چه به نیرنگ ساختهاند میبلعد و برایش دو شعبه باز
شود که یکی در زمین و دیگري در سقف باشد و میان آنها (میان دو فکش) چهل ذراع باشد و نیرنگ ساخته ها را با زبانش
میبلعد. (بهطوري که در زمان حضرت موسی(ع) سحر ساحران را بلعید) 2. امام صادق(ع) نیز فرمود: الواح موسی(ع) (تورات) و
عصاي او نزد ماست و ما وارث پیامبرانیم 3. با توجه به این روایت میتوان گفت: عصاي حضرت موسی(ع) و تورات دست به دست
به حضرت صادق(ع) و پس از ایشان هم دست به دست به سایر ائمه رسیده است و اکنون نیز این عصا در اختیار امام مهدي(ع)که
خداوند ظهورش را نزدیک گرداند قرار دارد. عصاي حضرت موسی چندین معجزه داشته که قرآن به آنها اشاره کرده است: 1. مار
عصاي خود را » [: شدن عصا هنگام مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پیامبري: در سورة قصص، آیۀ 31 میفرماید: و [فرمود
2. اژدها شدن .« اي موسی، پیش آي و مترس که تو در امانی » . پس چون دید آن مثل ماري میجنبد، پشت کرد و برنگشت .« بیفکن
عصا نزد فرعون: در سورة شعراء، آیۀ 32 میفرماید: پس عصاي خود بیفکند و به ناگاه آن اژدهایی نمایان شد. 3. بلعیدن سحر
ساحران توسط عصا: در سورة شعراء، آیات 45 و 46 میفرماید: پس موسی عصایش را انداخت و به ناگاه هر چه را به دروغ
برخاسته بودند بلعید. در نتیجه، ساحران به حالت سجده در افتادند. 4. زدن عصا به دریا و باز شدن راه براي نجات قوم بنیاسراییل:
تا از هم شکافت، و هر پارهاي .« با عصاي خود برین دریا بزن » : در سورة شعراء، آیۀ 63 میفرماید: پس به موسی وحی کردیم
همچون کوهی سترگ بود. 5. زدن عصا به سنگ و بیرون آمدن دوازده چشمه آب براي اسباط بنیاسراییل: در سورة بقره، آیۀ 60
پس دوازده چشمه از .« با عصایت بر آن تخته سنگ بزن » : میفرماید: و هنگامی که موسی براي قوم خود در پی آب برآمد، گفتیم
آن جوشیدن گرفت... . این عصا، در ابتدا متعلق به حضرت آدم(ع) بوده و سپس به حضرت شعیب(ع) رسیده و آنگاه که موسی(ع)
به خدمت حضرت شعیب(ع) درآمد آن عصا به او رسید. در کتابهاي تاریخ انبیا براي این عصا حوادث و وقایع گوناگونی نقل
شده است. 2. سنگ حضرت موسی(ع) قرآن کریم در دو مورد از این سنگ یاد کرده است؛ یکی آیۀ 60 سورة بقره که پیش از
این ذکر آن گذشت و دیگري آیۀ 160 سورة اعراف که میفرماید: و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتی بودند تقسیم
کردیم، و به موسی وقتی قومش از او آب خواستند وحی کردیم که با عصایت بر آن تخته سنگ بزن. پس، از آن دوازده چشمه
جوشید. هر گروهی آبشخور خود را بشناخت. امام باقر(ع) دربارة این سنگ میفرماید: چون حضرت قائم در مکه قیام کند و
خواهد که متوجه کوفه شود منادیش فریاد کشد که کسی خوردنی و آشامیدنی همراه خود برندارد و سنگ حضرت موسی(ع) که
به وزن یک بار شتر است با آن حضرت است. در هر منزلی که فرود آیند، چشمه آبی از آن سنگ بجوشد که گرسنه را سیر و تشنه
را سیراب کند و همان سنگ توشۀ آنهاست تا هنگامی که در نجف به پشت کوفه فرود آیند 4. در خصوص سنگ موسی(ع) ذکر
در این آیه (بعصاك الحجر)، الف و لام معرفه است؛ یعنی این سنگ خاص و نه هر « حجر » چند نکته لازم است: الف) الف و لام
سنگی، لذا این سنگ به عنوان یکی از ودایع نبوت به دست امام عصر(ع) رسیده است و در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدي(ع)
این سنگ به عنوان توشۀ بین راه یاران آن حضرت مورد استفاده قرار میگیرد و احادیث مربوط مبین این موضوع است. ب) در
زمان موسی(ع) چون قوم بنیاسراییل دوازده سبط بودند 5، و این اسباط با هم اختلاف داشتند، دوازده چشمه از آن سنگ بیرون
آمد تا هر گروهی چشمۀ آبی براي خود داشته باشند، امّا در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدي(ع) چون اختلاف و تفرقهاي بین
» : یاران امام مهدي(ع) نیست، از آن سنگ فقط یک چشمه آب بیرون خواهد آمد و این توضیح قسمت دیگر آیه است که فرمود
سنگ حضرت موسی(ع) به عنوان یکی از ودایع نبوت دست به دست به وسیلۀ اوصیاي بعد از .« فانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً
صفحه 37 از 64
موسی(ع) به دست پیامبر اکرم(ص) رسیده و بعد از ایشان هم به دست امام الوصی، علی(ع)، تا حال حاضر که نزد خاتمالاوصیاء،
مولانا المهدي(ع) است. 3. تابوت الشهاد (\تابوت سکینه) امام صادق(ع) فرمود: داستان سلاح در خاندان ما، داستان تابوت است
در بنیاسراییل؛ تابوت در هر خاندانی از بنیاسراییل که پیدا میگشت، نبوت به آنها داده میشد، هر کس از ما هم که سلاح به
یک بار در سورة بقره، آیۀ 248 ذکر شده است که میفرماید: و « تابوت سکینه » دستش رسد امامت به او داده میشود 6. نام
پیامبرشان گفت: دلیل و نشانه بر پادشاهی او این است که تابوتی به سوي شما میآید که در آن سکینه و آرامشی از ناحیۀ
پروردگارتان وجود دارد و از آنچه را که آل موسی و آل هارون باقی گذاشتهاند و آن تابوت بهوسیلۀ فرشتگان حمل میشود، به
با نامهاي صندوق عهد، تابوت یهودیان، تابوت « تابوت سکینه » . راستی در آن معجزه و دلیل براي شماست چنانکه مؤمن باشید
ذکر شده است، « سمات » مقدس، صندوق تورات، تابوت بنیاسرائیل و تابوتالشهاده نامیده شده است. که این نام اخیر در دعاي
آنجا که میفرماید: تابوت سکینه، طبق نوشته ها، صندوقی بوده است که الواح سنگی و احکام دهگانه (تورات) در آن قرار داشته
بود و هر وقت قوم بنیاسراییل حرکت میکرد، این صندوق را با حرمت فراوان در ارابهاي نهاده و پیشاپیش خود روان میداشتند و
در جنگ نیز آن را پیشاپیش صفوف قرار میدادند تا باعث ثبات قدم و آرامش لشکریان گردد. این صندوق به فرمان حضرت
یعنی همان غذاي آسمانی که در سورة اعراف، ؛« منّ » موسی(ع) ساخته شده بود و علاوه بر آن الواح (دو لوح سنگی)، کاسهاي از
آیۀ 160 از آن یاد شده است، نیز در آن قرار داده بودند 7. تا اینکه فلسطینی ها به یهودیان تاختند و بر آنها مسلط شدند و صندوق
عهد را از ایشان گرفتند. بعد از آن حضرت داود(ع) جالوت، پادشاه فلسطینیها را کشت و صندوق را به یهودیان باز گرداند. تا
قرار داشت. گفتنی است که از قبۀالرّمان نیز در دعاي سمات یاد شده « قبۀالرّمان » زمان حضرت سلیمان(ع) این صندوق در معبد
است: و [تو را میخوانم] به آن مجد و بزرگواري است که براي موسی بن عمران(ع) بر فراز قبۀ الرّمان قرار داشت 8. مطالب دیگري
نیز در خصوص تابوت سکینه رسیده است؛ از جمله در کتاب قرب الإسناد حمیري (ص 164 ) حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) نقل
فرمود: این سکینه رایحهاي است بهشتی که به شکل صورت «... فیه سکینۀ من ربّکم » در آیۀ « سکینه » شده که حضرت دربارة تفسیر
انسانی از صندوق خارج میشد و آن صندوق هم اینک نزد ماست. و همین معنا نیز از حضرت رضا(ع) رسیده است. تابوت الشهاده
اکنون نزد امام مهدي(ع) است. پیامبر اکرم(ص) دراین باره میفرماید: صندوق مقدس از دریاچۀ طبریه به دست وي (امام
مهدي(ع)) آشکار میشود و آن را آورده و در پیشگاه مقدس او در بیتالمقدس قرار میدهند و چون یهودیان آن را مشاهده
4. پیراهن حضرت یوسف(ع) مفضل بن عمر گوید، امام صادق(ع) به من مینمایند به جز اندکی، بقیۀ آنان ایمان میآورند. 9
فرمود: میدانی پیراهن یوسف(ع) چه بود؟ عرض کردم، نه، فرمود: چون براي ابراهیم(ع) آتش افروختند، جبرئیل(ع) جامهاي از
جامه هاي بهشت برایش آورد، او پوشید و با آن جامه گرما و سرما به ابراهیم زیانی نمیرسانید. چون مرگ ابراهیم رسید، آن را در
غلافی نهاد و به اسحاق آویخت و اسحاق آن را به یعقوب آویخت و چون یوسف(ع) متولد شد آن را به او آویخت و در بازوي او
بود تا امرش به آنجا که بایست رسید (زمام حکومت مصر را به دست گرفت)؛ چون یوسف آن را در مصر از غلاف بیرون آورد،
10 و آن همان « اگر نادانم نمیخوانید من بوي یوسف را احساس میکنم » : یعقوب بوي خوش آن را دریافت و همین است که گفت
پیراهنی بود که خدا از بهشت فرستاده بود. عرض کردم: قربانت گردم، آن پیراهن به چه کسی رسید؟ فرمود: به اهلش رسید و
هنگامی که قائم ما (امام مهدي(ع)) ظهور کند، با او خواهد بود، سپس فرمود: هر پیغمبري که دانش یا چیز دیگري را به ارث
گذاشته به آل محمد(ص) رسیده است. 11 همانطور که در این حدیث طولانی آمده است، امام صادق(ع) حقیقت این پیراهن را
بیان فرموده که از کجا آمده و در نهایت به دست اهل بیت(ع) رسیده است و این پیراهن از جمله مواریث انبیا(ع) به شمار میآید.
همین یک حدیث در توضیح پیراهن حضرت یوسف(ع) ما را کفایت میکند. این پیراهن نیز هماکنون نزد حضرت حجۀبنالحسن
العسکري(ع) است. 5. طشت حضرت موسی(ع)، انگشتر حضرت سلیمان(ع)، شمشیر، پرچم و زره پیامبر اکرم(ص) تعدادي دیگر از
صفحه 38 از 64
مواریث انبیا(ع) نیز هستند که آنها هم هر کدام بنا بر حکمت و مصلحتی، در اختیار امام مهدي(ع)اند. براي روشن شدن مطلب به
ذکر یک حدیث مفصل اکتفا میکنیم. بخشی از حدیثی که از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده، به شرح ذیل است: همانا
شمشیر رسول خدا(ص)، پرچم، جوشن، زره و خُود پیامبر(ص)، پرچم ظفربخش پیامبر(-ص)، الواح موسی و عصاي او، انگشتر
سلیمان بن داود، طشتی که موسی(ع) قربانی را در آن انجام داد، اسمی که نزد پیامبر(ص) بود و چون آن را میان مسلمانان و کفار
میگذاشت که از مشرکان به مسلمانان نشانهاي نرسد (و من آن را میدانم) و هر آنچه را که فرشتگان آوردهاند نزد من است،
داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بنیاسراییل، و بر در هر خانهاي که تابوت پیدا میشد، نشانۀ اعطاي نبوت
بود و سلاح به هر کس از خانوادة ما رسد امامت به او داده میشود. همانا پدرم، امام باقر(ع)، زره رسول خدا(ص) را پوشید،
دامنش اندکی به زمین میکشید و من آن را پوشیدم همچنان بود؛ قائم ما، امام مهدي(ع)، کسی است که چون آن را پوشد به
اندازة قامتش باشد. انشاءالله. 12 این حدیث بهطور صریح بخشی از ودایع نبوت و مواریث انبیاي الهی(ع) را ذکر کرده است و
تصریح نموده که همۀ آنها به دست ائمه رسیده و در نهایت نیز به خدمت امام عصر، حضرت مهدي(ع) میرسد. همچنین در کتاب
الغیبۀ نعمانی از محمد ابن مسلم روایت شده است که امام صادق(ع) فرمود: خداوند بر خلاف وقتی که تعیین کنندگان وقت ظهور
امام مهدي(ع) معین کردهاند، عمل میکند. پرچم قائم، همان پرچم رسول خداست که جبرییل در روز جنگ بدر از آسمان آورد و
آن را در میان جنگ به اهتزاز درآورد، آنگاه جبرییل عرض کرد: اي ابامحمد، به خدا قسم این پرچم، از پنبه و کتان و ابریشم و
حریر نیست. پیامبر فرمود: پس از چیست؟ گفت: برگ درخت بهشت است. پیغمبر آن را در جنگ برافراشت، سپس پیچید و به
دست علی(ع) داد و پیوسته نزد آن حضرت بود تا اینکه در روز جنگ بصره (جمل) حضرت آن را برافراشته نمود و خدا او را پیروز
گردانید؛ آنگاه علی(ع) آن را پیچید و همیشه نزد ما بوده و هست و دیگر هیچکس آن را نمیگشاید تا اینکه قائم ما(ع) قیام کند.
وقتی قائم قیام نمود، آن را به اهتزاز درمیآورد و هرکس در شرق و غرب عالم باشد آن را میبیند؛ رعب و ترس از وي یک ماه
زودتر، از پیش روي و چپ و راست او رفته و در دلها جاي میگیرد. آنگاه گفت: اي ابا محمد او به خونخواهی پدرانش قیام
میکند و سخت خشمگین است و از اینکه خداوند بر این خلق غضب نموده متأسف است. او پیراهن پیامبر(ص) را که در جنگ
احد پوشیده بود، به تن دارد و عمامه و زره پیغمبر را که به قامت وي، رساست میپوشد و ذوالفقار، شمشیر پیغمبر را در دست دارد،
13 دو روایت یادشده دقیقاً روشن میکند که تمامی «... سپس شمشیر برمیکشد و هشت ماه از کشته هاي بیدینان، پشته ها میسازد
مواریث انبیاي الهی در نهایت به دست باکفایت جان جهان، امام مهدي(ع)، میرسد. و حدیث ذیل اثبات میکند که تمامی ودایع
و وصایاي انبیاي الهی(ع) توسط حضرت ابوطالب(ع) به دست پیامبراکرم(ص) رسیده است. درست بن ابی منصور میگوید: از امام
هفتم(ع) پرسیدم: آیا رسول خدا(ص) مأمور پیروي از ابوطالب(ع) بود؟ و ابوطالب از طرف خدا بر او حجت بود؟ فرمود: نه، ولی
ابوطالب نگهدار ودایع نبوت بود و وصایا نزد وي سپرده شد، و او آنها را به آن حضرت(ص) داد. گفتم وصایا را به او داد به
حساب اینکه حجت بر او (پیغمبر) بود؟ فرمود: اگر حجت بر او بود وصیت را به او نمیداد. گفتم: پس ابوطالب حالش چگونه بود؟
فرمود: به پیغمبر و هر چه آورده بود اقرار کرد و وصایا را به او داد و همان روز درگذشت. 14 پینوشتها: 1 . قمی، شیخ عباس،
مفاتیحالجنان، زیارت حضرت صاحبالأمر به نقل از سیدبنطاووس. 2 . کلینی، الکافی، ج 1، باب ما عند الأئمۀ من آیات الأنبیاء
4 . همان، ح 3؛ مجلسی، همان، . 3 . کلینی، همان، ح 2 . علیهمالسلام، ص 231 ، ح 1؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 52 ، ص 318 ، ح 19
5 . اسباط دوازدهگانه . ص 324 ؛ همو، حیوةالقلوب، ج 1، ص 248 ؛ طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 6
عبارت بودند از: 1. بنی روبیل؛ 2. بنیشمعون؛ 3. بنی جاد؛ 4. بنییهودا؛ 5. بنی یساکار؛ 6. بنی زبولون؛ 7. بنی یوسف؛ 8. بنی
بنیامین؛ 9. بنیاشیر؛ 10 . بنی دان؛ 11 . بنی نفتالی؛ 12 . بنی لاوي. 6 . کلینی، محمدبن یعقوب، همان، باب أنّ مثل سلاح رسولالله
7 . قمی، شیخ عباس، همان. 8 . همان. 9 . الملاحم والفتن، ص 57 ؛ صافی گلپایگانی، . مثل التابوت فی بنیاسرائیل، ص 238 ، ح 1 و 4
صفحه 39 از 64
؛ 11 . کلینی، همان، ص 232 ، ح 5؛ مجلسی، همان، ص 327 ، ح 45 . 10 . سورة یوسف ( 12 )، آیۀ 94 . لطفالله، منتخبالأثر، ص 309
؛ 12 . کلینی، همان، باب ما عند الأئمۀ من سلاح رسولالله(ص) و متاعه، صص 232 233 ، ح 1 . همو، حیوةالقلوب، ج 1، ص 184
. 13 . نعمانی، کتاب الغیبۀ، ص 14 . کلینی، همان، باب مولدالنبی(ص) و وفاته، ص 445 ، ح 18 . مجلسی، همان، ص 360 ، ح 129
دعاي فرج بخوان تا ظهور را دریابی!